quinta-feira, 15 de setembro de 2022

حال، گذشته و آینده در هم تنیده شده اند

حال، گذشته و آینده در هم تنیده شده اند


کتاب در Amazon.com


زمان وجود ندارد، زمان یک احساس صرف محدود به سیستم مختصات حسی ما است، بنابراین ما در نوعی شبیه‌سازی فضا-زمان زندگی می‌کنیم که در آن گذشته، حال و آینده در هم آمیخته شده‌اند، اما درک ما از زمان برای درک شرایط آموزش داده شده و شرطی شده است. زمان حال واضح تر، کمی کمتر زمان گذشته، و تقریبا هیچ چیز از زمان آینده نیست، بنابراین ما استثنایی می دانیم که افرادی مانند نوستراداموس، بابا ونگا بتوانند آینده را طوری نگاه کنند و به یاد بیاورند که انگار آنجا هستند، اما، همه ما این توانایی را برای فرار از محاصره بینش محدود زمان حال و گذشته داریم، این را می دانیم زیرا هرگاه در زندگی خود اقدامی را انجام دهیم و برخلاف آنچه که برنامه ریزی شده و خواسته شده است اشتباه شود، بلافاصله فکر می کنیم که شکستی رخ داده است. یا یک شکست، در واقع، ما سعی می کنیم آینده را تغییر دهیم و این امکان پذیر نیست، زیرا آینده قبلاً اتفاق افتاده است و در لحظه حال که تصور ماست، به این فکر نمی کنیم که نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم. sado و ما نمی توانیم آینده را تغییر دهیم، بنابراین برخی از مردم دریچه ای را در آگاهی خود پیدا کرده اند تا آینده را نیز ببینند.


در حال حاضر، گزینه های کمی وجود دارد که می توانیم تصمیم بگیریم تا زمانی که آینده را تغییر ندهند، اما آن سوال از آینده که نمی تواند تغییر کند با حقایق تاریخی و شخصی که از قبل تعریف شده و تغییر ناپذیر هستند، پاسخ داده می شود. لحظه های تولد و مرگ هر فرد، اکتشافات علمی، جنگ ها، لحظات تاریخی شخصی رویدادهای چشمگیر با موفقیت یک کار فکری، هنری، سیاسی همه از پیش تعریف شده اند، هیچ چیز قابل تغییر نیست، موفقیت، پایان یک حرفه ، همه چیز در آینده نوشته شده است که قبلاً اتفاق افتاده است.


وقتی از منظر به تاریخ نگاه می‌کنیم، تلاش‌های ناموفق برای تغییر آینده را می‌بینیم که اکنون در حال حاضر است، بنابراین هیتلر زمان زیادی را برای شکست دادن شوروی تلف کرد که، حتی بدون سلاح‌های کافی، ۲۵ میلیون سرباز را در مقابل یک نفر از دست دادند. میلیون ها نازی در روسیه کشته شدند اما هیچ چیز نتیجه را تغییر نداد. در حال حاضر ما شاهد تلاش های آمریکا برای خاموش کردن اسلام هستیم، درست مانند دوران جنگ های صلیبی، اما آینده چنین انبوهی را پیش بینی نمی کرد، بنابراین 3 تریلیون دلار در 30 سال جنگ در خاورمیانه با پایان غیرمنتظره ای مانند آن هدر رفت. جنگ جهانی دوم از ویتنام یا کره. هیچ چیز نمی تواند جلوی وقوع آینده را بگیرد.


نظریه بیگ بنگ ایجاد یا ابداع یا استنتاج از ذهن پدر لو ماتر بخشی از جهان احتمالات معرفت شناختی در مورد تفکر علمی نیست، زیرا دارای ابهاماتی است که منجر به تفکر دایره ای خود استنتاجی می شود که از منطق دایره ای تجمعی ناشی می شود. علیت، بن بست خروجی که در آن علت در همان زمان انجام می شود.


قبل از جهان، هیچ چیز وجود نداشت و ما ایده های فلسفی و مذهبی داریم تا تصور کنیم هیچ چیز چگونه نخواهد بود، زیرا هیچ چیز آن چیزی نیست که فراتر از افق جهان است، به سمت جایی که جهان طبق هابل با سرعت های فزاینده منبسط می شود، و از آن پیشی می گیرد. سرعت نور، و این کاملاً بدون نقض هیچ اصلی امکان پذیر است زیرا فراتر از محدودیت جهان هیچ: مکان، زمان، ماده، انرژی، اطلاعات و قوانین فیزیک یا هر قانون دیگری وجود ندارد.


این محیط قبل از بیگ بنگ بود، بنابراین زمانی که نقطه اولیه در بیگ بنگ منفجر شد، زمان، مکان، ماده، انرژی، اطلاعات و قوانین فیزیک وجود نداشتند.


شروع به ایجاد ماده و انرژی؛ ابتدا اطلاعاتی ایجاد می شود که سازمان ماده و انرژی را هدایت می کند تا در قوانین شیمی فیزیکی تشکیل شود، بنابراین ابتدا اطلاعات و سپس قوانین. و سپس مکان و زمان; و در نهایت ماده و انرژی.


اطلاعات و قوانین فیزیک شیمی نیازی به رسانه یا پشتوانه مادی واقعی ندارند، بلکه مجازی هستند. زمان و مکان بسته به یک مرجع محلی نسبی هستند. و ماده و انرژی یک جفت متضاد متضاد قابل تعویض هستند.

  

بنابراین بیگ بنگ چیزی بیش از انفجار برای خلقت جهان بود، این آغاز شش موجودیت (فضا، زمان، ماده، انرژی، اطلاعات و قوانین فیزیک) بود که جهان را حفظ می کردند که بدون آنها هیچ چیز و همه چیز وجود نخواهد داشت. این از نیستی مطلق بیرون آمد.


بنابراین، هیچ مطلق، هر چیزی را که وجود دارد، از جمله نیستی را آفرید، همه ادیان در کار با مفهوم هیچ مشکل دارند، انسان سازی خدا، خدایان همه آنها را محدود و انسان کرده است، خدا یک موجود نیست، او صحبت نمی کند. با ما، او به حرف ما گوش نمی دهد، کاری برای ما انجام نمی دهد، کاری برای ما کوتاهی نمی کند، ما نمی توانیم دخالت کنیم یا التماس به اراده او کنیم، زیرا او نه خوب است و نه بد، نه مناسب است و نه بی مناسب، این تصویر خداوند ما را در خلا رها شدن رها می کند، مانند حیوانی که در جنگل از خود در برابر شکارچیان طبیعی دفاع می کند و در جستجوی غذا برای زنده ماندن در برابر شرایط تصادفی مساعد و نامطلوب طبیعت است. a و محیط، به حال خود پرتاب می شوند، زیرا در این صورت قوانین شانس غیرقابل پیش بینی را کنترل می کنند زیرا ما کنترل همه متغیرهای جهان را نداریم.


تصویر مار در حال خفه کردن آهو در زیر فریاد وحشت و وحشت آهو برای تبدیل شدن به منبع انرژی و بقای مار، ما را به این فکر می‌اندازد که آیا در این فرآیند عقلانیتی وجود دارد که ذهنی پشت سر داشته باشد. این سیستم زنجیره غذایی پیچیده را ایجاد کنید. وقتی می بینیم سیاهچاله یک ستاره و سیارات و ماهواره های اطرافش را می بلعد، به هدف این همه وحشیگری خام در جهان فکر می کنیم، که برای ایجاد زمین های حاصلخیز باید یک آتشفشان را منفجر کرد، که برای داشتن باران های فراوان به تریلیون ها نیاز دارید. الکتروولت رعد و برق مخرب ترسناک و افراد نابینا که به طور تصادفی بر روی گیاهان، حیوانات و انسان ها می افتند، بدون هیچ گونه راهنمایی و عقلانیت، از آنجا به ایده حسی انسان از تعادل اکولوژیکی ساختگی که مبتنی بر شانس و تخریب خلاقانه است. ما را از تصویری از خدای انسان‌سازی شده دور می‌کند، موجودی آرام و باهوش.


خداوند نوعی هوش است که کاملاً خارج از هر معیار انسانی است.


ملحد معتقد است که به خدا اعتقاد ندارد، اما آنچه را که باور ندارد این است که به این تصور خدای واقعی داده است، خدای مطلق انتزاعی است و خود نیستی است، زیرا هیچ چیز بزرگتر از کل جهان نیست. هیچ چیز شامل و شامل همه چیز، از جمله جهان است. بر خلاف ضرب المثل لاتین همه چیز از هیچ می آید و آمده است.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

الحاضر والماضي والمستقبل متشابكان

الحاضر والماضي والمستقبل متشابكان


كتب في Amazon.com


الوقت غير موجود ، الوقت مجرد إحساس يقتصر على نظام الإحداثيات الحسية لدينا ، لذلك نحن نعيش في نوع من محاكاة الزمكان حيث يختلط الماضي والحاضر والمستقبل ، ولكن إدراكنا للوقت تم تدريبه وتكييفه لإدراك المضارع بشكل أكثر وضوحًا ، وأقل بصيغة الماضي ، وتقريبًا لا شيء من زمن المستقبل ، لذلك نعتبر أنه من الاستثنائي أن ينظر أشخاص مثل Nostradamus و Baba Venga ويتذكرون المستقبل كما لو كانوا هناك ، لكننا جميعًا لدينا هذه القدرة على الهروب من حصار الرؤية المحدودة للحاضر والماضي ، ونحن نعلم ذلك لأنه كلما حاولنا القيام ببعض الإجراءات في حياتنا وسارت الأمور بشكل خاطئ على عكس ما تم التخطيط له والمطلوب ، نعتقد على الفور أنه كان هناك فشل أو فشل ، في الواقع ، نحن نحاول تغيير المستقبل وهذا غير ممكن لأن المستقبل قد حدث بالفعل وفي اللحظة الحالية التي يكون فيها تصورنا ، لا نفكر في أنه لا يمكننا تغيير الماضي سادو ولا يمكننا تغيير المستقبل ، لذلك وجد بعض الناس البوابة في وعيهم لرؤية المستقبل أيضًا.


في الوقت الحالي ، هناك عدد قليل من الخيارات التي يمكننا أن نقررها طالما أنها لا تغير المستقبل ، لكن سؤال المستقبل الذي لا يمكن تغييره تتم إجابته من خلال الحقائق التاريخية والشخصية التي تم تعريفها بالفعل وغير قابلة للتغيير ، وهي لحظات ميلاد وموت كل شخص ، والاكتشافات العلمية ، والحروب ، واللحظات التاريخية الشخصية لحدث رائع مع نجاح مهنة فكرية وفنية وسياسية ، كلها محددة مسبقًا ، ولا يمكن تغيير أي شيء ، والنجاح ، ونهاية الحياة المهنية ، كل شيء مكتوب في المستقبل الذي حدث بالفعل.


عندما ننظر إلى التاريخ في المنظور ، نرى المحاولات الفاشلة لتغيير المستقبل الذي هو الآن حاضر ، لذلك أهدر هتلر الكثير من الوقت في محاولة هزيمة السوفييت الذين ، حتى بدون أسلحة كافية ، فقدوا 25 مليون جندي ضد ما يزيد قليلاً عن 1. قُتل مليون نازي في روسيا لكن لم يغير شيء النتيجة ؛ لقد رأينا حاليًا محاولات الولايات المتحدة لإخماد الإسلام مثلما فعلت في عهد الحملة الصليبية ، لكن المستقبل لم يكن يتوقع مثل هذا الوفرة ، لذلك أهدر 3 تريليونات دولار في 30 عامًا من الحروب في الشرق الأوسط مع نهاية غير متوقعة مثل ذلك. الحرب العالمية الثانية.من فيتنام أو كوريا. لا شيء يمكن أن يوقف المستقبل من الحدوث.


نظرية الانفجار العظيم التي تم إنشاؤها أو ابتكارها أو استنتاجها من عقل الأب لو ميتر ليست جزءًا من عالم الاحتمالات المعرفية حول التفكير العلمي ، لأنها تحتوي على بعض الغموض الذي يؤدي إلى التفكير الدائري الاستنتاجي الذاتي المستمد من منطق دائري تراكمي السببية ، طريق مسدود الناتج حيث يتم السبب في نفس الوقت.


قبل الكون ، لم يكن هناك شيء ، ولدينا أفكار فلسفية ودينية لنتخيل ما سيكون عليه أي شيء ، لأنه لا يوجد شيء هو كل ما وراء أفق الكون ، نحو حيث يتمدد الكون وفقًا لتلسكوب هابل بسرعات متزايدة ، متجاوزًا السرعة المضيئة ، وهذا ممكن تمامًا دون انتهاك أي مبدأ لأنه لا يوجد خارج حدود الكون: المكان والزمان والمادة والطاقة والمعلومات وقوانين الفيزياء أو أي قانون آخر.


كانت هذه هي البيئة قبل الانفجار العظيم ، لذلك عندما انفجرت النقطة البدائية في الانفجار العظيم ، لم يكن الوقت والمكان والمادة والطاقة والمعلومات وقوانين الفيزياء موجودة.


للبدء في خلق المادة والطاقة ؛ أولاً ، سيتم إنشاء المعلومات التي من شأنها توجيه تنظيم المادة والطاقة التي سيتم تشكيلها ضمن قوانين الكيمياء الفيزيائية ، وبالتالي ، أولاً المعلومات ، ثم القوانين ؛ ثم المكان والزمان ؛ وأخيرًا المادة والطاقة.


لا تحتاج معلومات وقوانين الفيزياء الكيميائية إلى وسيط أو دعم مادي حقيقي ، فهي افتراضية ؛ الزمان والمكان نسبيان ، اعتمادًا على مرجع محلي ؛ والمادة والطاقة زوجان معاكسان متناقضان قابلان للتبديل.

  

لذلك كان الانفجار العظيم أكثر من مجرد انفجار لخلق الكون ، لقد كان بداية ستة كيانات (المكان ، والزمان ، والمادة ، والطاقة ، والمعلومات ، وقوانين الفيزياء) التي تحافظ على الكون الذي بدونه لن يكون هناك شيء وكل شيء. جاء هذا من العدم المطلق.


لذلك ، فإن العدم المطلق خلق كل ما هو موجود ، بما في ذلك العدم ، كل الأديان تجد صعوبة في العمل بمفهوم العدم ، تجسيد الله ، جعل الآلهة كلها محدودة وبشرية ، الله ليس كائنًا ، إنه لا يتكلم معنا ، لا يستمع إلينا ، ولا يفعل شيئًا من أجلنا ، ولا يفشل في فعل شيء من أجلنا ، ولا يمكننا التدخل أو التوسل لإرادته لأنه ليس لديه الخير ولا الشر ، وهذه الصورة ليست مناسبة ولا غير مناسبة. الله يتركنا في الفراغ من الهجر ، مثل حيوان طليق في الغابة يدافع عن نفسه من الحيوانات المفترسة الطبيعية ويبحث عن الطعام للبقاء على قيد الحياة ضد الظروف العارضة المواتية وغير المواتية للطبيعة أ والبيئة ، ألقيت إلى أجهزتهم الخاصة ، لأن القواعد تتحكم بعد ذلك في فرصة غير متوقعة لأننا لا نتحكم في جميع متغيرات الكون.


إن صورة ثعبان يخنق غزالًا حتى الموت تحت صراخ الرعب والرعب من الغزلان ليكون بمثابة مصدر للطاقة وبقاء الثعبان ، يجعلنا نتساءل عما إذا كانت هناك عقلانية في هذه العملية كان لها عقل وراءها إنشاء نظام السلسلة الغذائية المعقد هذا ؛ عندما نرى ثقبًا أسود يلتهم نجمًا ومحيطه من الكواكب والأقمار الصناعية ، فإننا نفكر في الغرض من الكثير من الوحشية القاسية للكون ، بحيث لإنشاء أراض خصبة ، تحتاج إلى تفجير بركان ، ولكي يكون لديك أمطار غزيرة ، فإنك تحتاج إلى تريليونات. من الكهربية من الرعد المدمر المخيف والمكفوفين الذين يسقطون عشوائياً فوق النباتات والحيوانات والأشخاص ، دون أي توجيه وعقلانية ، من هناك إلى الفكرة البشرية المحسوسة لتوازن بيئي وهمي قائم على الصدفة والتدمير الخلاق يأخذنا بعيدًا عن صورة إله مجسد ، مخلوق هادئ وذكي بشريًا.


الله نوع من الذكاء خارج تمامًا عن أي معيار بشري.


يعتقد الملحد أنه لا يؤمن بالله ، ولكن ما لا يؤمن به هو في هذا التصور أنه أعطى إلهًا حقيقيًا ، والإله المطلق مجرّد وليس العدم بحد ذاته ، لأنه لا شيء أعظم من الكون كله. لا شيء يتضمن ويحتوي على كل شيء ، بما في ذلك الكون. كل شيء يأتي ويأتي من لا شيء ، على عكس المثل اللاتيني.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

현재와 ​​과거와 미래가 얽혀있다


현재와 ​​과거와 미래가 얽혀있다


Amazon.com의 책


시간은 존재하지 않습니다. 시간은 감각 좌표계에 국한된 감각일 뿐입니다. 그래서 우리는 과거, 현재, 미래가 혼합된 일종의 시공간 시뮬레이션에 살고 있습니다. 현재 시제가 더 명확하고 과거 시제가 거의 없으며 미래 시제가 거의 없습니다. 그래서 우리는 노스트라다무스, 바바 벤가와 같은 사람들이 마치 그곳에 있는 것처럼 미래를 보고 기억할 수 있는 것이 예외적이라고 생각하지만, 우리 모두는 현재와 ​​과거의 제한된 시야의 포위를 벗어날 수 있는 능력을 가지고 있기 때문에 우리는 인생에서 어떤 행동을 시도할 때마다 계획하고 원하는 것과 반대로 잘못될 때마다 즉시 실패가 있다고 생각하기 때문에 이것을 압니다. 또는 실패, 실제로. , 우리는 미래를 바꾸려고 노력하고 있지만 미래는 이미 발생했기 때문에 불가능하고 현재 순간에 우리의 인식은 과거를 바꿀 수 없다고 생각하지 않습니다. 사도는 우리가 미래를 바꿀 수 없기 때문에 일부 사람들은 미래를 보기 위해 의식에서 포털을 찾았습니다.


현재로서는 그들이 미래를 바꾸지 않는 한 우리가 결정할 수 있는 몇 가지 옵션이 있지만, 바꿀 수 없는 미래에 대한 그 질문은 이미 정의되고 불변하는 역사적, 개인적 사실에 의해 답을 얻습니다. 각 사람의 탄생과 죽음의 순간, 과학적 발견, 전쟁, 지적, 예술적, 정치적 경력의 성공과 함께 놀라운 사건의 개인적인 역사적 순간은 모두 미리 정의되어 있으며 아무것도 변경할 수 없음, 성공, 경력의 끝 , 모든 것은 이미 일어난 미래에 기록됩니다.


우리가 역사를 관점에서 볼 때, 우리는 지금 현재의 미래를 바꾸려는 시도가 실패한 것을 봅니다. 그래서 히틀러는 충분한 무기도 없이 2,500만 명의 군인을 1명 남짓에 잃은 소련을 물리치려고 많은 시간을 낭비했습니다. 러시아에서 수백만의 나치가 죽임을 당했지만 결과는 바뀌지 않았습니다. 현재 우리는 미국이 십자군 시대처럼 이슬람을 말살시키려는 시도를 보았지만 미래는 그러한 과잉을 예견하지 않았으므로 예기치 않은 종말과 함께 중동에서 30년 동안 전쟁에 3조 달러가 낭비되었습니다. 베트남이나 한국에서 2 차 세계 대전의. 그 어떤 것도 미래가 일어나는 것을 막을 수 없습니다.


르 메트르 신부의 마음에서 만들어지거나 발명되거나 추론된 빅뱅 이론은 과학적 사고에 대한 인식론적 가능성의 세계의 일부가 아닙니다. causation, 막다른 골목, 원인이 동시에 이루어진 출력.


우주 이전에는 아무것도 없었고, 우리는 아무것도 없을 것이라고 상상할 수 있는 철학적, 종교적 아이디어를 가지고 있습니다. 왜냐하면 우주의 지평선 너머에 있는 모든 것은 아무것도 없기 때문입니다. 이것은 우주의 한계를 넘어서는 공간, 시간, 물질, 에너지, 정보 및 물리 법칙 또는 기타 법칙이 없기 때문에 원리를 위반하지 않고 완벽하게 가능합니다.


이것은 빅뱅 이전의 환경이었기 때문에 빅뱅에서 원점이 폭발했을 때 시간, 공간, 물질, 에너지, 정보 및 물리 법칙이 존재하지 않았습니다.


물질과 에너지를 만들기 시작하려면; 첫째, 물질과 에너지의 조직이 물리 화학 법칙 내에서 구성되도록 안내하는 정보가 생성될 것입니다. 따라서 먼저 정보, 그 다음이 법칙입니다. 그리고 나서 공간과 시간; 마지막으로 물질과 에너지입니다.


화학 물리학의 정보와 법칙은 실제 물질 매체나 지원이 필요하지 않으며 가상입니다. 시간과 공간은 지역 기준에 따라 상대적입니다. 물질과 에너지는 상호 교환 가능한 반대 쌍입니다.

  

따라서 빅뱅은 우주의 생성을 위한 폭발 그 이상이며, 그것이 없이는 아무것도 존재하지 않으며 모든 것이 존재하는 우주를 지탱하는 여섯 가지 실체(공간, 시간, 물질, 에너지, 정보 및 물리 법칙)의 시작이었습니다. 이것은 절대적인 무(無)에서 나왔다.


그러므로 무(無)는 무(無)를 포함하여 존재하는 모든 것을 창조하였고, 모든 종교는 무(無)의 개념, 신의 의인화, 모든 신을 제한하고 인간으로 만드는 데 어려움을 겪습니다. 신은 존재가 아니며, 그는 말을 하지 않습니다. 그는 우리에게 귀를 기울이지 않고, 우리를 위해 아무것도 하지 않으며, 우리를 위해 무언가를 하지 않습니다. 우리는 그의 뜻을 간섭하거나 구걸할 수 없습니다. 왜냐하면 그는 선하거나 악하지도 않고 적절하지도 않고 적절하지도 않기 때문에 이 이미지는 자연의 호의와 불리한 환경에 맞서 생존하기 위해 자연의 포식자로부터 스스로를 방어하고 먹이를 사냥하는 숲 속에 풀려난 동물처럼 하나님의 신은 우리를 버려지지 않는 공허에 남겨 둡니다. 우리가 우주의 모든 변수를 통제할 수 없기 때문에 규칙이 예측할 수 없는 기회를 통제하기 때문입니다.


사슴의 공포와 공포의 비명소리에 사슴을 목 졸라 죽이는 뱀의 모습은 에너지와 뱀의 생존의 원천이 되고자 하는 마음을 가진 이 과정에 과연 합리성이 있을까 하는 생각이 들게 한다. 이 복잡한 먹이 사슬 시스템을 만듭니다. 우리가 블랙홀이 별과 그 주변의 행성과 위성을 집어삼키는 것을 볼 때 우리는 우주의 너무나 원시적인 잔인함의 목적을 생각합니다. 비옥한 땅을 만들기 위해서는 화산을 폭발시켜야 하고, 많은 비가 내리기 위해서는 수조 달러가 필요하다는 것입니다. 어떤 안내와 합리성도 없이 식물, 동물, 사람 위에 무작위로 떨어지는 무서운 파괴적인 천둥과 맹인의 전기 전압에서 우연과 창조적인 파괴에 기반을 둔 가상의 생태 균형에 대한 감각적인 인간의 아이디어에 이르기까지 고요하고 인간적으로 지적인 피조물인 의인화된 신의 이미지에서 우리를 멀어지게 합니다.


신은 인간의 기준을 완전히 벗어난 일종의 지성이다.


무신론자는 자신이 신을 믿지 않는다고 믿지만, 그가 믿지 않는 것은 그가 실제 신을 주었다는 것입니다. 절대 신은 추상적이고 무(無) 자체입니다. 왜냐하면 우주 전체보다 더 큰 것은 없기 때문입니다. 무는 우주를 포함한 모든 것을 포함하고 포함합니다. 라틴어 속담과 달리 모든 것은 무에서 왔다가 온다.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

現在と過去と未来が絡み合っている


現在と過去と未来が絡み合っている


Amazon.com の書籍


時間は存在せず、時間は私たちの感覚座標系に限定された単なる感覚であるため、私たちは過去、現在、未来が混在する一種の時空シミュレーションに住んでいますが、私たちの時間の知覚は、現在時制はより明確になり、過去時制はやや少なくなり、未来時制はほとんどないため、ノストラダムスやババ・ベンガのような人々が未来をまるでそこにいるかのように見て記憶できることは例外的であると考えています。現在と過去の限られたビジョンの包囲から逃れるこの能力を持っている.私たちはこれを知っている.または失敗、実際、私たちは未来を変えようとしていますが、これは不可能です。なぜなら、未来はすでに起こっており、私たちの認識である現在の瞬間に、過去を変えることができないとは考えていないからです。佐渡も未来も変えられないので、意識の中に未来を見るためのポータルを見つけた人もいます。


現時点では、未来を変えない限り、私たちが決めることができるいくつかの選択肢がありますが、変えることのできない未来の問題は、すでに定義された不変の歴史的および個人的な事実によって答えられます。各人の誕生と死の瞬間. , 科学的発見, 戦争, 知的、芸術的、政治的キャリアの成功を伴う驚くべき出来事の個人的な歴史的瞬間はすべて事前に定義されています, 何も変えることはできません, 成功, キャリアの終わり. 、すべてはすでに起こった未来に書かれています。


歴史を広い視野で見ると、現在の未来を変えようとする試みが失敗したことがわかります。そのため、ヒトラーは、十分な武器がなくても、1 強に対して 2,500 万人の兵士を失ったソビエトを打ち負かすために多くの時間を無駄にしました。ロシアでは何百万人ものナチスが殺されましたが、結果は何も変わりませんでした。現在、アメリカは十字軍時代のようにイスラムを消滅させようとしているのを見てきましたが、未来はそのような過多を予見していなかったので、中東での30年間の戦争で3兆ドルが無駄になり、そのような予期せぬ終わりを迎えました第二次世界大戦のベトナムまたは韓国から。未来が起こるのを止めることはできません。


ルメートル神父の精神から作成、発明、または推論されたビッグバン理論は、科学的思考に関する認識論的可能性の世界の一部ではありません。累積循環の論理から派生する自己演繹的循環思考につながるいくつかの曖昧さがあるためです。因果関係、行き止まり 原因が同時になされる出力。


宇宙の前には何もありませんでした。私たちは哲学的および宗教的な考えを持っており、宇宙の地平線を超えて、宇宙がハッブルに従って加速して膨張し、宇宙の限界を超えて、空間、時間、物質、エネルギー、情報、物理法則またはその他の法則は存在しないため、これは原則に違反することなく完全に可能です。


これはビッグバン以前の環境であり、ビッグバンで原始点が爆発したとき、時間、空間、物質、エネルギー、情報、物理法則は存在しませんでした。


物質とエネルギーの創造を開始します。最初に、物質とエネルギーの組織が物理化学の法則の範囲内で構成されるように導く情報が作成されます。したがって、最初に情報、次に法則が作成されます。そして空間と時間。最後に、物質とエネルギーです。


化学物理学の情報と法則は、実際の物質的な媒体やサポートを必要とせず、仮想的なものです。時間と空間は相対的であり、ローカル参照に依存します。そして、物質とエネルギーは交換可能な正反対のペアです。

  

したがって、ビッグバンは宇宙の創造のための爆発以上のものであり、宇宙を維持する 6 つの実体 (空間、時間、物質、エネルギー、情報、および物理法則) の始まりであり、それなしでは何も存在しませんでした。これは絶対的な無から生じました。


したがって、絶対的な無は、無を含む存在するすべてのものを創造し、すべての宗教は、無の概念、神の擬人化、神々の擬人化により、すべてが制限された人間になりました。神は存在ではなく、話しません。私たちと一緒に、彼は私たちに耳を傾けません、彼は私たちのために何もしません、彼は私たちのために何かをするのに失敗しません、彼には良いことも悪いこともありません。それはまるで森の中で放し飼いにされた動物が自然の捕食者から身を守り、自然にとって好都合な偶然の状況や不都合な状況から生き残るために食物を探しているようです。宇宙のすべての変数を制御することはできないため、ルールは予測不可能なチャンスを制御するため、独自のデバイスにスローされます。


鹿の恐怖と恐怖の叫び声の下で、ヘビが鹿を絞め殺してエネルギー源となる、そしてヘビの生存の源となるイメージは、このプロセスに合理性があり、その背後にある精神を持っていたのではないかと考えさせられます。この複雑な食物連鎖システムを作成します。ブラックホールが星とその周辺の惑星や衛星を飲み込むのを見ると、宇宙の残虐行為の目的について考えます。肥沃な土地を作るには火山を爆発させる必要があり、豊富な雨を降らせるには数兆ドルが必要です。そこから、偶然と創造的な破壊に基づく架空の生態学的バランスの知覚された人間の考えに至るまで、恐ろしい破壊的な雷と植物、動物、人々の上に無作為に落ちる盲目の人々の電気ボルトの説明と合理性穏やかで人間的に知的な生き物である擬人化された神というイメージから私たちを引き離します。


神は、人間の基準を完全に超えた一種の知性です。


無神論者は自分が神を信じていないと信じていますが、彼が信じていないのは、彼が与えたこの概念の中にあり、絶対的な神は抽象的であり、宇宙全体よりも大きいものはないため、無そのものです.無は宇宙を含むすべてを含み、すべてを含んでいます。ラテン語のことわざに反して、すべては無から生まれ、無から生じます。

da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Nutid, dåtid och framtid är sammanflätade

Nutid, dåtid och framtid är sammanflätade


böcker på Amazon.com


Tid existerar inte, tid är enbart en förnimmelse begränsad till vårt sensoriska koordinatsystem, så vi lever i en slags rum-tidssimulering där dåtid, nutid och framtid blandas, men vår tidsuppfattning har tränats och betingats för att uppfatta nutid tydligare, lite mindre preteritum och nästan ingenting av framtidsform, så vi anser att det är exceptionellt att människor som Nostradamus, Baba Venga kan se och minnas framtiden som om de vore där, men vi alla har denna förmåga att undkomma belägringen av den begränsade visionen av nuet och det förflutna, vi vet detta för när vi försöker någon handling i vårt liv och det går fel i motsats till vad som var planerat och önskat, tror vi omedelbart att det var ett misslyckande eller ett misslyckande, faktiskt. , vi försöker förändra framtiden och detta är inte möjligt eftersom framtiden redan har hänt och i det nuvarande ögonblicket som vår uppfattning är, anser vi inte att vi inte kan förändra det förflutna sado kan vi inte heller förändra framtiden, så vissa människor har hittat portalen i sitt medvetande för att också se framtiden.


För närvarande finns det få alternativ som vi kan bestämma så länge de inte förändrar framtiden, men den frågan om framtiden som inte kan förändras besvaras av historiska och personliga fakta som redan är definierade och oföränderliga, som är ögonblick av födelse och död för varje person. , vetenskapliga upptäckter, krig, personliga historiska ögonblick av anmärkningsvärda händelser med framgången för en intellektuell, konstnärlig, politisk karriär är alla fördefinierade, ingenting kan ändras, framgång, slutet på en karriär , allt skrivs i framtiden som redan hänt.


När vi ser på historien i perspektiv ser vi de misslyckade försöken att förändra framtiden som nu är nu, så Hitler slösade bort mycket tid på att försöka besegra sovjeterna som, även utan adekvata vapen, förlorade 25 miljoner soldater mot drygt 1 miljoner nazister dödade i Ryssland men ingenting förändrade resultatet; För närvarande har vi sett USA:s försök att utplåna islam precis som det gjorde under korståget, men framtiden förutsåg inte en sådan överflöd, så 3 biljoner dollar slösades bort på 30 år av krig i Mellanöstern med det oväntade slutet som det från andra världskriget från Vietnam eller Korea. Ingenting kan hindra framtiden från att hända.


Big Bang-teorin skapad eller uppfunnen eller härledd från fader Le Maitres sinne är inte en del av världen av epistemologiska möjligheter om vetenskapligt tänkande, eftersom den har vissa tvetydigheter som leder till självdeduktivt cirkulärt tänkande som härrör från logiken i kumulativt cirkulärt tänkande. orsakssamband, en återvändsgränd utgång där orsaken görs samtidigt.


Före universum fanns det ingenting, och vi har filosofiska och religiösa idéer för att föreställa oss hur ingenting skulle se ut, för ingenting är allt som är bortom universums horisont, mot där universum expanderar enligt Hubble med ökande hastigheter, överträffar ljushastighet, och detta är fullt möjligt utan att bryta mot någon princip eftersom bortom universums gräns finns inga: rum, tid, materia, energi, information och fysikens lagar eller någon annan lag.


Detta var miljön före Big Bang, så när urpunkten exploderade i Big Bang fanns inte tid, rum, materia, energi, information och fysikens lagar.


Att börja skapa materia och energi; först skulle information skapas som skulle vägleda organiseringen av materia och energi som ska konstitueras inom den fysiska kemins lagar, därför först informationen och sedan lagarna; och sedan rum och tid; och slutligen materia och energi.


Den kemiska fysikens information och lagar behöver inte ett verkligt materiellt medium eller stöd, de är virtuella; tid och rum är relativa, beroende på en lokal referens; och materia och energi är ett utbytbart motsatspar.

  

Så Big Bang var mer än explosionen för skapandet av universum, det var början på sex entiteter (rum, tid, materia, energi, information och fysikens lagar) som upprätthåller universum utan vilka ingenting skulle existera och allt detta kom ur absolut ingenting.


Därför skapade det absoluta-ingenting allt som finns, inklusive ingenting, alla religioner har svårt att arbeta med begreppet ingenting, antropomorfiseringen av Gud, av gudarna alla gjorde dem begränsade och mänskliga, Gud är inte en varelse, han talar inte med oss, han lyssnar inte på oss, han gör ingenting för oss, inte heller misslyckas han med att göra något för oss, vi kan inte blanda oss i eller tigga hans vilja för han har varken bra eller dåligt, varken är det lämpligt eller olämpligt, denna bild Guds lämnar oss i tomrummet från övergivenhet, som ett djur löst i skogen som försvarar sig från naturliga rovdjur och jagar mat för att överleva mot naturens gynnsamma och ogynnsamma omständigheter.a och miljön, kastade åt sig själva, för då styr reglerna oförutsägbara slumpen eftersom vi inte har kontroll över universums alla variabler.


Bilden av en orm som stryper ett rådjur till döds under skriken av skräck och skräck från rådjuret för att tjäna som en energikälla och ormens överlevnad, får oss att undra om det skulle finnas rationalitet i denna process som hade ett sinne bakom sig att skapa detta komplexa livsmedelskedjesystem; när vi ser ett svart hål sluka en stjärna och dess omgivningar av planeter och satelliter tänker vi på syftet med så mycket rå brutalitet i universum, att för att skapa bördiga länder måste du explodera en vulkan, att för att få rikligt med regn behöver du biljoner av elektrovolter av skrämmande destruktiva åska och blinda människor som faller slumpmässigt ovanpå växter, djur och människor, utan någon som helst vägledning och rationalitet, därifrån till den sensuella mänskliga idén om en fiktiv ekologisk balans som är baserad på slumpen och kreativ förstörelse tar oss bort från en bild av en antropomorfiserad Gud, en fridfull och mänskligt intelligent varelse.


Gud är en sorts intelligens helt utanför någon mänsklig standard.


Ateisten tror att han inte tror på Gud, men vad han inte tror är i denna uppfattning han gav en verklig Gud, den absoluta Guden är abstrakt och är intetheten självt, eftersom ingenting är större än hela universum. Ingentinget inkluderar och innehåller allt, inklusive universum. Allt kommer och kom från ingenting, tvärtemot det latinska ordspråket.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

ਵਰਤਮਾਨ, ਭੂਤਕਾਲ ਅਤੇ ਭਵਿੱਖ ਆਪਸ ਵਿੱਚ ਜੁੜੇ ਹੋਏ ਹਨ

ਵਰਤਮਾਨ, ਭੂਤਕਾਲ ਅਤੇ ਭਵਿੱਖ ਆਪਸ ਵਿੱਚ ਜੁੜੇ ਹੋਏ ਹਨ


Amazon.com 'ਤੇ ਕਿਤਾਬਾਂ


ਸਮਾਂ ਮੌਜੂਦ ਨਹੀਂ ਹੈ, ਸਮਾਂ ਸਾਡੀ ਸੰਵੇਦੀ ਤਾਲਮੇਲ ਪ੍ਰਣਾਲੀ ਤੱਕ ਸੀਮਿਤ ਇੱਕ ਸੰਵੇਦਨਾ ਹੈ, ਇਸਲਈ ਅਸੀਂ ਇੱਕ ਕਿਸਮ ਦੇ ਸਪੇਸ-ਟਾਈਮ ਸਿਮੂਲੇਸ਼ਨ ਵਿੱਚ ਰਹਿੰਦੇ ਹਾਂ ਜਿੱਥੇ ਭੂਤਕਾਲ, ਵਰਤਮਾਨ ਅਤੇ ਭਵਿੱਖ ਨੂੰ ਮਿਲਾਇਆ ਜਾਂਦਾ ਹੈ, ਪਰ ਸਮੇਂ ਦੀ ਸਾਡੀ ਧਾਰਨਾ ਨੂੰ ਅਨੁਭਵ ਕਰਨ ਲਈ ਸਿਖਲਾਈ ਦਿੱਤੀ ਗਈ ਹੈ ਅਤੇ ਕੰਡੀਸ਼ਨਡ ਕੀਤੀ ਗਈ ਹੈ। ਵਰਤਮਾਨ ਕਾਲ ਨੂੰ ਵਧੇਰੇ ਸਪੱਸ਼ਟ ਤੌਰ 'ਤੇ, ਥੋੜਾ ਜਿਹਾ ਘੱਟ ਭੂਤਕਾਲ, ਅਤੇ ਭਵਿੱਖ ਕਾਲ ਦਾ ਲਗਭਗ ਕੁਝ ਵੀ ਨਹੀਂ, ਇਸ ਲਈ ਅਸੀਂ ਇਸ ਨੂੰ ਬੇਮਿਸਾਲ ਮੰਨਦੇ ਹਾਂ ਕਿ ਨੋਸਟ੍ਰਾਡੇਮਸ, ਬਾਬਾ ਵੇਂਗਾ ਵਰਗੇ ਲੋਕ ਭਵਿੱਖ ਨੂੰ ਦੇਖ ਸਕਦੇ ਹਨ ਅਤੇ ਯਾਦ ਰੱਖ ਸਕਦੇ ਹਨ ਜਿਵੇਂ ਕਿ ਉਹ ਉੱਥੇ ਸਨ, ਪਰ, ਅਸੀਂ ਸਾਰੇ ਅਸੀਂ ਵਰਤਮਾਨ ਅਤੇ ਅਤੀਤ ਦੇ ਸੀਮਤ ਦ੍ਰਿਸ਼ਟੀਕੋਣ ਦੀ ਘੇਰਾਬੰਦੀ ਤੋਂ ਬਚਣ ਦੀ ਇਹ ਯੋਗਤਾ ਹੈ, ਅਸੀਂ ਇਹ ਜਾਣਦੇ ਹਾਂ ਕਿਉਂਕਿ ਜਦੋਂ ਵੀ ਅਸੀਂ ਆਪਣੇ ਜੀਵਨ ਵਿੱਚ ਕੁਝ ਕਰਨ ਦੀ ਕੋਸ਼ਿਸ਼ ਕਰਦੇ ਹਾਂ ਅਤੇ ਇਹ ਯੋਜਨਾਬੱਧ ਅਤੇ ਲੋੜੀਂਦੇ ਦੇ ਉਲਟ ਗਲਤ ਹੁੰਦਾ ਹੈ, ਤਾਂ ਅਸੀਂ ਤੁਰੰਤ ਸੋਚਦੇ ਹਾਂ ਕਿ ਕੋਈ ਅਸਫਲਤਾ ਸੀ। ਜਾਂ ਇੱਕ ਅਸਫਲਤਾ, ਅਸਲ ਵਿੱਚ, ਅਸੀਂ ਭਵਿੱਖ ਨੂੰ ਬਦਲਣ ਦੀ ਕੋਸ਼ਿਸ਼ ਕਰ ਰਹੇ ਹਾਂ ਅਤੇ ਇਹ ਸੰਭਵ ਨਹੀਂ ਹੈ ਕਿਉਂਕਿ ਭਵਿੱਖ ਪਹਿਲਾਂ ਹੀ ਵਾਪਰ ਚੁੱਕਾ ਹੈ ਅਤੇ ਮੌਜੂਦਾ ਸਮੇਂ ਵਿੱਚ ਜੋ ਸਾਡੀ ਧਾਰਨਾ ਹੈ, ਅਸੀਂ ਇਹ ਨਹੀਂ ਸੋਚ ਰਹੇ ਹਾਂ ਕਿ ਅਸੀਂ ਅਤੀਤ ਨੂੰ ਨਹੀਂ ਬਦਲ ਸਕਦੇ ਹਾਂ। sado ਨਾ ਹੀ ਅਸੀਂ ਭਵਿੱਖ ਨੂੰ ਬਦਲ ਸਕਦੇ ਹਾਂ, ਇਸ ਲਈ ਕੁਝ ਲੋਕਾਂ ਨੇ ਭਵਿੱਖ ਨੂੰ ਵੀ ਦੇਖਣ ਲਈ ਆਪਣੀ ਚੇਤਨਾ ਵਿੱਚ ਪੋਰਟਲ ਲੱਭ ਲਿਆ ਹੈ।


ਵਰਤਮਾਨ ਪਲ ਲਈ, ਕੁਝ ਵਿਕਲਪ ਹਨ ਜੋ ਅਸੀਂ ਉਦੋਂ ਤੱਕ ਫੈਸਲਾ ਕਰ ਸਕਦੇ ਹਾਂ ਜਦੋਂ ਤੱਕ ਉਹ ਭਵਿੱਖ ਨੂੰ ਨਹੀਂ ਬਦਲਦੇ, ਪਰ ਭਵਿੱਖ ਦੇ ਉਹ ਸਵਾਲ ਜੋ ਨਹੀਂ ਬਦਲ ਸਕਦੇ, ਇਤਿਹਾਸਕ ਅਤੇ ਨਿੱਜੀ ਤੱਥਾਂ ਦੁਆਰਾ ਜਵਾਬ ਦਿੱਤਾ ਜਾਂਦਾ ਹੈ ਜੋ ਪਹਿਲਾਂ ਹੀ ਪਰਿਭਾਸ਼ਿਤ ਅਤੇ ਅਟੱਲ ਹਨ, ਜੋ ਕਿ ਹਨ. ਹਰੇਕ ਵਿਅਕਤੀ ਦੇ ਜਨਮ ਅਤੇ ਮੌਤ ਦੇ ਪਲ। , ਵਿਗਿਆਨਕ ਖੋਜਾਂ, ਜੰਗਾਂ, ਇੱਕ ਬੌਧਿਕ, ਕਲਾਤਮਕ, ਰਾਜਨੀਤਿਕ ਕੈਰੀਅਰ ਦੀ ਸਫਲਤਾ ਦੇ ਨਾਲ ਕਮਾਲ ਦੀ ਘਟਨਾ ਦੇ ਨਿੱਜੀ ਇਤਿਹਾਸਕ ਪਲ, ਇਹ ਸਭ ਪਹਿਲਾਂ ਤੋਂ ਪਰਿਭਾਸ਼ਿਤ ਹਨ, ਕੁਝ ਵੀ ਬਦਲਿਆ ਨਹੀਂ ਜਾ ਸਕਦਾ, ਸਫਲਤਾ, ਕੈਰੀਅਰ ਦਾ ਅੰਤ , ਸਭ ਕੁਝ ਭਵਿੱਖ ਵਿੱਚ ਲਿਖਿਆ ਗਿਆ ਹੈ ਜੋ ਪਹਿਲਾਂ ਹੀ ਵਾਪਰਿਆ ਹੈ।


ਜਦੋਂ ਅਸੀਂ ਇਤਿਹਾਸ ਨੂੰ ਪਰਿਪੇਖ ਵਿੱਚ ਵੇਖਦੇ ਹਾਂ, ਤਾਂ ਅਸੀਂ ਭਵਿੱਖ ਨੂੰ ਬਦਲਣ ਦੀਆਂ ਅਸਫਲ ਕੋਸ਼ਿਸ਼ਾਂ ਨੂੰ ਦੇਖਦੇ ਹਾਂ ਜੋ ਹੁਣ ਵਰਤਮਾਨ ਹੈ, ਇਸ ਲਈ ਹਿਟਲਰ ਨੇ ਸੋਵੀਅਤਾਂ ਨੂੰ ਹਰਾਉਣ ਦੀ ਕੋਸ਼ਿਸ਼ ਵਿੱਚ ਬਹੁਤ ਸਮਾਂ ਬਰਬਾਦ ਕੀਤਾ, ਜਿਨ੍ਹਾਂ ਨੇ ਲੋੜੀਂਦੇ ਹਥਿਆਰਾਂ ਤੋਂ ਬਿਨਾਂ, ਸਿਰਫ 1 ਦੇ ਮੁਕਾਬਲੇ 25 ਮਿਲੀਅਨ ਸੈਨਿਕ ਗੁਆ ਦਿੱਤੇ। ਰੂਸ ਵਿਚ ਲੱਖਾਂ ਨਾਜ਼ੀਆਂ ਨੂੰ ਮਾਰਿਆ ਗਿਆ ਪਰ ਨਤੀਜਾ ਕੁਝ ਨਹੀਂ ਬਦਲਿਆ; ਵਰਤਮਾਨ ਵਿੱਚ ਅਸੀਂ ਇਸਲਾਮ ਨੂੰ ਬੁਝਾਉਣ ਦੀਆਂ ਅਮਰੀਕਾ ਦੀਆਂ ਕੋਸ਼ਿਸ਼ਾਂ ਨੂੰ ਉਸੇ ਤਰ੍ਹਾਂ ਦੇਖਿਆ ਹੈ ਜਿਵੇਂ ਕਿ ਇਸ ਨੇ ਕਰੂਸੇਡ ਦੇ ਦੌਰ ਵਿੱਚ ਕੀਤਾ ਸੀ, ਪਰ ਭਵਿੱਖ ਵਿੱਚ ਅਜਿਹੀ ਬਹੁਤਾਤ ਦਾ ਅੰਦਾਜ਼ਾ ਨਹੀਂ ਸੀ, ਇਸ ਲਈ ਮੱਧ ਪੂਰਬ ਵਿੱਚ 30 ਸਾਲਾਂ ਦੀਆਂ ਲੜਾਈਆਂ ਵਿੱਚ 3 ਟ੍ਰਿਲੀਅਨ ਡਾਲਰ ਇਸ ਤਰ੍ਹਾਂ ਦੇ ਅਚਾਨਕ ਅੰਤ ਨਾਲ ਬਰਬਾਦ ਹੋ ਗਏ ਸਨ। ਦੂਜੇ ਵਿਸ਼ਵ ਯੁੱਧ ਦੇ. ਵੀਅਤਨਾਮ ਜਾਂ ਕੋਰੀਆ ਤੋਂ. ਭਵਿੱਖ ਨੂੰ ਵਾਪਰਨ ਤੋਂ ਕੁਝ ਵੀ ਨਹੀਂ ਰੋਕ ਸਕਦਾ।


ਬਿਗ ਬੈਂਗ ਥਿਊਰੀ ਫਾਦਰ ਲੇ ਮੈਤ੍ਰੇ ਦੇ ਦਿਮਾਗ਼ ਤੋਂ ਬਣਾਈ ਜਾਂ ਖੋਜ ਕੀਤੀ ਗਈ ਜਾਂ ਕੱਢੀ ਗਈ ਵਿਗਿਆਨਕ ਸੋਚ ਬਾਰੇ ਗਿਆਨ ਵਿਗਿਆਨ ਦੀਆਂ ਸੰਭਾਵਨਾਵਾਂ ਦੇ ਸੰਸਾਰ ਦਾ ਹਿੱਸਾ ਨਹੀਂ ਹੈ, ਕਿਉਂਕਿ ਇਸ ਵਿੱਚ ਕੁਝ ਅਸਪਸ਼ਟਤਾਵਾਂ ਹਨ ਜੋ ਸਵੈ-ਨਿਰਮਾਣ ਸਰਕੂਲਰ ਸੋਚ ਵੱਲ ਲੈ ਜਾਂਦੀਆਂ ਹਨ ਜੋ ਸੰਚਤ ਸਰਕੂਲਰ ਦੇ ਤਰਕ ਤੋਂ ਉਤਪੰਨ ਹੁੰਦੀਆਂ ਹਨ। causation, ਇੱਕ ਡੈੱਡ ਐਂਡ ਆਉਟਪੁੱਟ ਜਿੱਥੇ ਕਾਰਨ ਉਸੇ ਸਮੇਂ ਕੀਤਾ ਜਾਂਦਾ ਹੈ।


ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਤੋਂ ਪਹਿਲਾਂ, ਕੁਝ ਵੀ ਨਹੀਂ ਸੀ, ਅਤੇ ਸਾਡੇ ਕੋਲ ਕਲਪਨਾ ਕਰਨ ਲਈ ਦਾਰਸ਼ਨਿਕ ਅਤੇ ਧਾਰਮਿਕ ਵਿਚਾਰ ਹਨ ਕਿ ਕੁਝ ਵੀ ਕਿਸ ਤਰ੍ਹਾਂ ਦਾ ਨਹੀਂ ਹੋਵੇਗਾ, ਕਿਉਂਕਿ ਕੁਝ ਵੀ ਉਹ ਸਭ ਕੁਝ ਨਹੀਂ ਹੈ ਜੋ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਦੀ ਦੂਰੀ ਤੋਂ ਪਰੇ ਹੈ, ਜਿੱਥੇ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਵਧਦੀ ਗਤੀ ਨਾਲ ਹਬਲ ਦੇ ਅਨੁਸਾਰ ਫੈਲਦਾ ਹੈ, ਨੂੰ ਪਾਰ ਕਰਦਾ ਹੋਇਆ। ਪ੍ਰਕਾਸ਼ ਦੀ ਗਤੀ, ਅਤੇ ਇਹ ਕਿਸੇ ਵੀ ਸਿਧਾਂਤ ਦੀ ਉਲੰਘਣਾ ਕੀਤੇ ਬਿਨਾਂ ਬਿਲਕੁਲ ਸੰਭਵ ਹੈ ਕਿਉਂਕਿ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਦੀ ਸੀਮਾ ਤੋਂ ਬਾਹਰ ਕੋਈ ਵੀ ਨਹੀਂ ਹੈ: ਸਪੇਸ, ਸਮਾਂ, ਪਦਾਰਥ, ਊਰਜਾ, ਜਾਣਕਾਰੀ ਅਤੇ ਭੌਤਿਕ ਵਿਗਿਆਨ ਦੇ ਨਿਯਮ ਜਾਂ ਕੋਈ ਹੋਰ ਨਿਯਮ।


ਇਹ ਬਿਗ ਬੈਂਗ ਤੋਂ ਪਹਿਲਾਂ ਦਾ ਵਾਤਾਵਰਣ ਸੀ, ਇਸ ਲਈ ਜਦੋਂ ਬਿਗ ਬੈਂਗ ਵਿੱਚ ਮੁੱਢਲਾ ਬਿੰਦੂ ਫਟਿਆ, ਸਮਾਂ, ਸਪੇਸ, ਪਦਾਰਥ, ਊਰਜਾ, ਜਾਣਕਾਰੀ ਅਤੇ ਭੌਤਿਕ ਵਿਗਿਆਨ ਦੇ ਨਿਯਮ ਮੌਜੂਦ ਨਹੀਂ ਸਨ।


ਪਦਾਰਥ ਅਤੇ ਊਰਜਾ ਬਣਾਉਣਾ ਸ਼ੁਰੂ ਕਰਨ ਲਈ; ਪਹਿਲਾਂ, ਜਾਣਕਾਰੀ ਬਣਾਈ ਜਾਵੇਗੀ ਜੋ ਪਦਾਰਥ ਅਤੇ ਊਰਜਾ ਦੇ ਸੰਗਠਨ ਨੂੰ ਭੌਤਿਕ ਰਸਾਇਣ ਵਿਗਿਆਨ ਦੇ ਨਿਯਮਾਂ ਦੇ ਅੰਦਰ ਗਠਿਤ ਕਰਨ ਲਈ ਮਾਰਗਦਰਸ਼ਨ ਕਰੇਗੀ, ਇਸ ਲਈ, ਪਹਿਲਾਂ ਜਾਣਕਾਰੀ, ਅਤੇ ਫਿਰ ਕਾਨੂੰਨ; ਅਤੇ ਫਿਰ ਸਪੇਸ ਅਤੇ ਟਾਈਮ; ਅਤੇ ਅੰਤ ਵਿੱਚ, ਪਦਾਰਥ ਅਤੇ ਊਰਜਾ।


ਰਸਾਇਣਕ ਭੌਤਿਕ ਵਿਗਿਆਨ ਦੀ ਜਾਣਕਾਰੀ ਅਤੇ ਨਿਯਮਾਂ ਨੂੰ ਅਸਲ ਪਦਾਰਥਕ ਮਾਧਿਅਮ ਜਾਂ ਸਮਰਥਨ ਦੀ ਲੋੜ ਨਹੀਂ ਹੁੰਦੀ, ਉਹ ਵਰਚੁਅਲ ਹੁੰਦੇ ਹਨ; ਸਥਾਨਕ ਸੰਦਰਭ 'ਤੇ ਨਿਰਭਰ ਕਰਦੇ ਹੋਏ, ਸਮਾਂ ਅਤੇ ਸਥਾਨ ਰਿਸ਼ਤੇਦਾਰ ਹਨ; ਅਤੇ ਪਦਾਰਥ ਅਤੇ ਊਰਜਾ ਇੱਕ ਪਰਿਵਰਤਨਯੋਗ ਵਿਰੋਧੀ ਵਿਰੋਧੀ ਜੋੜੀ ਹਨ।

  

ਇਸ ਲਈ ਬਿਗ ਬੈਂਗ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਦੀ ਸਿਰਜਣਾ ਲਈ ਵਿਸਫੋਟ ਤੋਂ ਵੱਧ ਸੀ, ਇਹ ਛੇ ਇਕਾਈਆਂ (ਸਪੇਸ, ਸਮਾਂ, ਪਦਾਰਥ, ਊਰਜਾ, ਜਾਣਕਾਰੀ ਅਤੇ ਭੌਤਿਕ ਵਿਗਿਆਨ ਦੇ ਨਿਯਮ) ਦੀ ਸ਼ੁਰੂਆਤ ਸੀ ਜੋ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਨੂੰ ਕਾਇਮ ਰੱਖਦੀ ਹੈ ਜਿਸ ਤੋਂ ਬਿਨਾਂ ਕੁਝ ਵੀ ਮੌਜੂਦ ਨਹੀਂ ਹੋਵੇਗਾ ਅਤੇ ਸਾਰੇ ਇਹ ਬਿਲਕੁਲ ਬੇਕਾਰ ਤੋਂ ਬਾਹਰ ਆਇਆ।


ਇਸ ਲਈ, ਪੂਰਨ-ਕੁਝ ਵੀ ਮੌਜੂਦ ਨਹੀਂ ਹੈ, ਜਿਸ ਵਿੱਚ ਕੁਝ ਵੀ ਨਹੀਂ ਹੈ, ਸਾਰੇ ਧਰਮਾਂ ਨੂੰ ਕੁਝ ਵੀ ਨਹੀਂ ਦੇ ਸੰਕਲਪ ਨਾਲ ਕੰਮ ਕਰਨ ਵਿੱਚ ਮੁਸ਼ਕਲ ਆਉਂਦੀ ਹੈ, ਰੱਬ ਦੇ ਮਾਨਵੀਕਰਨ ਨੇ, ਦੇਵਤਿਆਂ ਦੀ ਸਭ ਨੂੰ ਸੀਮਤ ਬਣਾ ਦਿੱਤਾ ਹੈ ਅਤੇ ਮਨੁੱਖ, ਪਰਮਾਤਮਾ ਇੱਕ ਜੀਵ ਨਹੀਂ ਹੈ, ਉਹ ਬੋਲਦਾ ਨਹੀਂ ਹੈ। ਸਾਡੇ ਨਾਲ, ਉਹ ਸਾਡੀ ਗੱਲ ਨਹੀਂ ਸੁਣਦਾ, ਉਹ ਸਾਡੇ ਲਈ ਕੁਝ ਨਹੀਂ ਕਰਦਾ, ਨਾ ਹੀ ਉਹ ਸਾਡੇ ਲਈ ਕੁਝ ਕਰਨ ਵਿੱਚ ਅਸਫਲ ਹੁੰਦਾ ਹੈ, ਅਸੀਂ ਉਸਦੀ ਇੱਛਾ ਵਿੱਚ ਦਖਲ ਜਾਂ ਬੇਨਤੀ ਨਹੀਂ ਕਰ ਸਕਦੇ ਕਿਉਂਕਿ ਉਸ ਕੋਲ ਨਾ ਤਾਂ ਚੰਗਾ ਹੈ ਅਤੇ ਨਾ ਹੀ ਬੁਰਾ, ਨਾ ਇਹ ਮੌਕਾ ਹੈ ਅਤੇ ਨਾ ਹੀ ਅਯੋਗ ਹੈ, ਇਹ ਚਿੱਤਰ ਪ੍ਰਮਾਤਮਾ ਸਾਨੂੰ ਤਿਆਗ ਤੋਂ ਵਿਅਰਥ ਵਿੱਚ ਛੱਡ ਦਿੰਦਾ ਹੈ, ਜਿਵੇਂ ਕਿ ਜੰਗਲ ਵਿੱਚ ਇੱਕ ਜਾਨਵਰ ਕੁਦਰਤੀ ਸ਼ਿਕਾਰੀਆਂ ਤੋਂ ਆਪਣਾ ਬਚਾਅ ਕਰਦਾ ਹੈ ਅਤੇ ਕੁਦਰਤ ਦੇ ਅਨੁਕੂਲ ਅਤੇ ਪ੍ਰਤੀਕੂਲ ਹਾਲਾਤਾਂ ਦੇ ਵਿਰੁੱਧ ਬਚਣ ਲਈ ਭੋਜਨ ਦਾ ਸ਼ਿਕਾਰ ਕਰਦਾ ਹੈ।a ਅਤੇ ਵਾਤਾਵਰਣ, ਉਹਨਾਂ ਦੇ ਆਪਣੇ ਯੰਤਰਾਂ ਤੇ ਸੁੱਟੇ ਜਾਂਦੇ ਹਨ, ਕਿਉਂਕਿ ਫਿਰ ਨਿਯਮ ਅਣ-ਅਨੁਮਾਨਿਤ ਸੰਭਾਵਨਾ ਨੂੰ ਨਿਯੰਤਰਿਤ ਕਰਦੇ ਹਨ ਕਿਉਂਕਿ ਸਾਡੇ ਕੋਲ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਦੇ ਸਾਰੇ ਵੇਰੀਏਬਲਾਂ ਦਾ ਨਿਯੰਤਰਣ ਨਹੀਂ ਹੈ।


ਊਰਜਾ ਦੇ ਸਰੋਤ ਵਜੋਂ ਕੰਮ ਕਰਨ ਅਤੇ ਸੱਪ ਦੇ ਬਚਾਅ ਲਈ ਹਿਰਨ ਦੀ ਦਹਿਸ਼ਤ ਅਤੇ ਦਹਿਸ਼ਤ ਦੀਆਂ ਚੀਕਾਂ ਹੇਠ ਇੱਕ ਹਿਰਨ ਨੂੰ ਗਲਾ ਘੁੱਟ ਕੇ ਮਾਰਨ ਵਾਲੇ ਸੱਪ ਦੀ ਤਸਵੀਰ, ਸਾਨੂੰ ਹੈਰਾਨ ਕਰ ਦਿੰਦੀ ਹੈ ਕਿ ਕੀ ਇਸ ਪ੍ਰਕਿਰਿਆ ਵਿੱਚ ਤਰਕਸ਼ੀਲਤਾ ਹੋਵੇਗੀ ਜਿਸ ਦੇ ਪਿੱਛੇ ਦਿਮਾਗ ਸੀ? ਇਸ ਗੁੰਝਲਦਾਰ ਭੋਜਨ ਲੜੀ ਪ੍ਰਣਾਲੀ ਨੂੰ ਬਣਾਓ; ਜਦੋਂ ਅਸੀਂ ਦੇਖਦੇ ਹਾਂ ਕਿ ਇੱਕ ਬਲੈਕ ਹੋਲ ਇੱਕ ਤਾਰੇ ਅਤੇ ਇਸਦੇ ਆਲੇ ਦੁਆਲੇ ਗ੍ਰਹਿਆਂ ਅਤੇ ਉਪਗ੍ਰਹਿਆਂ ਨੂੰ ਨਿਗਲਦਾ ਹੈ ਤਾਂ ਅਸੀਂ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਦੀ ਇੰਨੀ ਕੱਚੀ ਬੇਰਹਿਮੀ ਦੇ ਉਦੇਸ਼ ਬਾਰੇ ਸੋਚਦੇ ਹਾਂ, ਕਿ ਉਪਜਾਊ ਜ਼ਮੀਨਾਂ ਬਣਾਉਣ ਲਈ ਤੁਹਾਨੂੰ ਇੱਕ ਜੁਆਲਾਮੁਖੀ ਨੂੰ ਵਿਸਫੋਟ ਕਰਨ ਦੀ ਲੋੜ ਹੈ, ਕਿ ਭਰਪੂਰ ਬਾਰਸ਼ ਹੋਣ ਲਈ ਤੁਹਾਨੂੰ ਖਰਬਾਂ ਦੀ ਲੋੜ ਹੈ। ਡਰਾਉਣੀ ਵਿਨਾਸ਼ਕਾਰੀ ਗਰਜਾਂ ਅਤੇ ਅੰਨ੍ਹੇ ਲੋਕਾਂ ਦੇ ਇਲੈਕਟ੍ਰੋਵੋਲਟਸ ਜੋ ਪੌਦਿਆਂ, ਜਾਨਵਰਾਂ ਅਤੇ ਲੋਕਾਂ ਦੇ ਸਿਖਰ 'ਤੇ ਬੇਤਰਤੀਬੇ ਡਿੱਗਦੇ ਹਨ, ਬਿਨਾਂ ਕਿਸੇ ਮਾਰਗਦਰਸ਼ਨ ਅਤੇ ਤਰਕਸ਼ੀਲਤਾ ਦੇ, ਉੱਥੋਂ ਇੱਕ ਕਾਲਪਨਿਕ ਵਾਤਾਵਰਣ ਸੰਤੁਲਨ ਦੇ ਸੰਵੇਦਿਤ ਮਨੁੱਖੀ ਵਿਚਾਰ ਤੱਕ ਜੋ ਮੌਕਾ ਅਤੇ ਰਚਨਾਤਮਕ ਵਿਨਾਸ਼ 'ਤੇ ਅਧਾਰਤ ਹੈ। ਸਾਨੂੰ ਇੱਕ ਮਾਨਵ-ਰੂਪ ਪਰਮਾਤਮਾ ਦੀ ਤਸਵੀਰ ਤੋਂ ਦੂਰ ਲੈ ਜਾਂਦਾ ਹੈ, ਇੱਕ ਸ਼ਾਂਤ ਅਤੇ ਮਨੁੱਖੀ ਤੌਰ 'ਤੇ ਬੁੱਧੀਮਾਨ ਪ੍ਰਾਣੀ।


ਰੱਬ ਇੱਕ ਕਿਸਮ ਦੀ ਬੁੱਧੀ ਹੈ ਜੋ ਕਿਸੇ ਵੀ ਮਨੁੱਖੀ ਮਿਆਰ ਤੋਂ ਬਿਲਕੁਲ ਬਾਹਰ ਹੈ।


ਨਾਸਤਿਕ ਇਹ ਮੰਨਦਾ ਹੈ ਕਿ ਉਹ ਰੱਬ ਨੂੰ ਨਹੀਂ ਮੰਨਦਾ, ਪਰ ਜੋ ਉਹ ਨਹੀਂ ਮੰਨਦਾ ਉਹ ਇਸ ਧਾਰਨਾ ਵਿੱਚ ਹੈ ਕਿ ਉਸਨੇ ਇੱਕ ਅਸਲ ਰੱਬ ਦਿੱਤਾ ਹੈ, ਪੂਰਨ ਪਰਮਾਤਮਾ ਅਮੂਰਤ ਹੈ ਅਤੇ ਆਪਣੇ ਆਪ ਵਿੱਚ ਕੁਝ ਵੀ ਨਹੀਂ ਹੈ, ਕਿਉਂਕਿ ਕੁਝ ਵੀ ਸਾਰੇ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਤੋਂ ਵੱਡਾ ਨਹੀਂ ਹੈ। ਕੁਝ ਵੀ ਸ਼ਾਮਲ ਨਹੀਂ ਹੈ ਅਤੇ ਬ੍ਰਹਿਮੰਡ ਸਮੇਤ ਸਭ ਕੁਝ ਸ਼ਾਮਲ ਕਰਦਾ ਹੈ। ਲਾਤੀਨੀ ਕਹਾਵਤ ਦੇ ਉਲਟ, ਸਭ ਕੁਝ ਆਉਂਦਾ ਹੈ ਅਤੇ ਕੁਝ ਵੀ ਨਹੀਂ ਆਉਂਦਾ ਹੈ।

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

El presente, el pasado y el futuro se entrelazan


El presente, el pasado y el futuro se entrelazan


libros en amazon.com


El tiempo no existe, el tiempo es una mera sensación limitada a nuestro sistema de coordenadas sensoriales, por lo que vivimos en una especie de simulación espacio-temporal donde se mezclan pasado, presente y futuro, pero nuestra percepción del tiempo ha sido entrenada y condicionada para percibir el el tiempo presente con más claridad, un poco menos el pasado, y casi nada el futuro, por lo que consideramos excepcional que personas como Nostradamus, Baba Venga puedan mirar y recordar el futuro como si estuvieran ahí, pero, todos nosotros tenemos esta capacidad de escapar del asedio de la visión limitada del presente y del pasado, lo sabemos porque cada vez que intentamos alguna acción en nuestra vida y sale mal en contra de lo planeado y deseado, inmediatamente pensamos que hubo un fracaso o un fracaso, de hecho. , estamos tratando de cambiar el futuro y esto no es posible porque el futuro ya pasó y en el momento presente que es nuestra percepción, no estamos considerando que no podemos cambiar el pasado sado tampoco podemos cambiar el futuro, por eso algunas personas han encontrado el portal en su conciencia para ver también el futuro.


Para o momento presente estão as opções poucas que podemos decidir desde que não modifiquem o futuro, mas aquela pergunta do futuro que não pode mudar é respondida pelos fatos históricos e pessoais que já estão definidos imutáveis que são os momentos de nascimento e morte de cada pessoa , as descobertas científicas, as guerras, os momentos históricos pessoais de marcente acontecimento com o sucesso de uma carreira intelectual, artística, política está tudo pré definido, nada pode ser mudado, o sucesso, o fim de carreira, tudo está escrito no futuro que ya sucedió.


Cuando miramos la Historia en perspectiva, vemos los intentos fallidos de cambiar el futuro que ahora es el presente, por lo que Hitler perdió mucho tiempo tratando de derrotar a los soviéticos que, aún sin las armas adecuadas, perdieron 25 millones de soldados contra poco más de 1. millones de nazis asesinados en Rusia pero nada cambió el resultado; Actualmente hemos visto los intentos de EE. UU. de extinguir el Islam tal como lo hizo durante la era de las Cruzadas, pero el futuro no preveía tal plétora, por lo que se desperdiciaron 3 billones de dólares en 30 años de guerras en el Medio Oriente con un final inesperado como ese. de la Segunda Guerra Mundial de Vietnam o Corea. Nada puede impedir que suceda el futuro.


La teoría del Big Bang creada o inventada o deducida de la mente del Padre Le Maitre no forma parte del mundo de posibilidades epistemológicas sobre el pensamiento científico, porque tiene algunas ambigüedades que conducen al pensamiento circular autodeductivo que deriva de la lógica del circular acumulativo. causalidad, un callejón sin salida salida donde la causa es el hecho al mismo tiempo.


Antes del universo no había nada, y tenemos ideas filosóficas y religiosas para imaginar cómo sería la nada, porque nada es todo lo que está más allá del horizonte del universo, hacia donde el universo se expande según el Hubble a velocidades crecientes, superando la velocidad lumínica, y esto es perfectamente posible sin violar ningún principio porque más allá del límite del universo no hay: espacio, tiempo, materia, energía, información y las leyes de la física o cualquier otra ley.


Este era el entorno antes del Big Bang, por lo que cuando el punto primordial explotó en el Big Bang, el tiempo, el espacio, la materia, la energía, la información y las leyes de la física no existían.


Para empezar a crear materia y energía; primero se crearía la información que guiaría la organización de la materia y la energía para constituirse dentro de las leyes de la Química física, por tanto, primero la información, y luego las leyes; y luego el espacio y el tiempo; y finalmente, materia y energía.


La información y las leyes de la física química no necesitan de un soporte o soporte material real, son virtuales; el tiempo y el espacio son relativos, dependiendo de una referencia local; y la materia y la energía son un par opuesto antitético intercambiable.

  

Así que el Big Bang fue más que la explosión para la creación del universo, fue el comienzo de seis entidades (espacio, tiempo, materia, energía, información y las leyes de la física) que sustentan el universo sin las cuales nada existiría y todo esto salió de la nada absoluta.


Por lo tanto, la nada-absoluta creó todo lo que existe, incluida la nada, todas las religiones tienen dificultad para trabajar con el concepto de nada, la antropomorfización de Dios, de los dioses todos los hicieron limitados y humanos, Dios no es un ser, no habla con nosotros, no nos escucha, no hace nada por nosotros, ni deja de hacer algo por nosotros, no podemos interferir ni suplicar su voluntad porque no tiene ni el bien ni el mal, ni es oportuno ni inoportuno, esta imagen de Dios nos deja en el vacío del abandono, como un animal suelto en el bosque defendiéndose de los depredadores naturales y cazando para alimentarse para sobrevivir contra las circunstancias fortuitas favorables y desfavorables de la naturalezaa y el medio ambiente, arrojados a sus propios dispositivos, porque entonces las reglas controlan el azar impredecible porque no tenemos el control de todas las variables del universo.


La imagen de una serpiente estrangulando a un venado hasta la muerte bajo los gritos de terror y terror del venado para servir como fuente de energía y supervivencia de la serpiente, nos hace preguntarnos si habría racionalidad en este proceso que tenía una mente detrás para crear este complejo sistema de cadena alimentaria; cuando vemos un agujero negro devorar una estrella y su entorno de planetas y satelites pensamos en el proposito de tanta cruda brutalidad del universo, que para crear tierras fertiles se necesita hacer explotar un volcan, que para tener lluvias abundantes se necesitan trillones de electrovoltios de espantosos truenos destructivos y ciegos que caen al azar encima de plantas, animales y personas, sin ningún tipo de guía y racionalidad, de ahí a la intuida idea humana de un ficticio equilibrio ecológico que se basa en el azar y la destrucción creativa nos aleja de una imagen de un Dios antropomorfizado, criatura serena y humanamente inteligente.


Dios es un tipo de inteligencia totalmente fuera de cualquier estándar humano.


El ateo cree que no cree en Dios, pero lo que no cree es en esta concepción que dio un Dios real, el Dios absoluto es abstracto y es la nada misma, porque nada es más grande que el universo entero. La nada incluye y contiene todo, incluido el universo. Todo viene y salió de la nada, contrariamente al proverbio latino.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Le présent, le passé et le futur s'entremêlent


Le présent, le passé et le futur s'entremêlent


livres sur Amazon.com


Le temps n'existe pas, le temps est une simple sensation limitée à notre système de coordonnées sensorielles, nous vivons donc dans une sorte de simulation d'espace-temps où le passé, le présent et le futur sont mélangés, mais notre perception du temps a été entraînée et conditionnée pour percevoir le présent plus clairement, un peu moins le passé, et presque rien du futur, donc nous considérons qu'il est exceptionnel que des gens comme Nostradamus, Baba Venga puissent regarder et se souvenir du futur comme s'ils étaient là, mais, nous tous, nous avoir cette capacité d'échapper au siège de la vision limitée du présent et du passé, nous le savons car chaque fois que nous essayons une action dans notre vie et que cela tourne mal contrairement à ce qui était prévu et souhaité, nous pensons immédiatement qu'il y a eu un échec ou un échec, en fait. , nous essayons de changer le futur et ce n'est pas possible parce que le futur est déjà arrivé et dans le moment présent que notre perception est, nous ne considérons pas que nous ne pouvons pas changer le passé nous ne pouvons pas non plus changer l'avenir, alors certaines personnes ont trouvé le portail dans leur conscience pour voir aussi l'avenir.


Pour le moment présent, il y a les quelques options que nous pouvons décider tant qu'elles ne changent pas l'avenir, mais cette question de l'avenir qui ne peut pas changer est répondue par des faits historiques et personnels déjà définis et immuables, qui sont les moments de naissance et de mort de chacun. , découvertes scientifiques, guerres, moments historiques personnels d'événement remarquable avec la réussite d'une carrière intellectuelle, artistique, politique sont tous prédéfinis, rien ne peut être changé, le succès, la fin d'une carrière , tout est écrit dans le futur qui s'est déjà produit.


Quand on regarde l'Histoire en perspective, on voit les tentatives ratées de changer le futur qui est maintenant le présent, donc Hitler a perdu beaucoup de temps à essayer de vaincre les Soviétiques qui, même sans armes adéquates, ont perdu 25 millions de soldats contre un peu plus de 1 millions de nazis tués en Russie mais rien n'a changé le résultat ; Actuellement, nous avons vu les tentatives américaines d'éteindre l'islam comme elles l'ont fait à l'époque des croisades, mais l'avenir ne prévoyait pas une telle pléthore, donc 3 000 milliards de dollars ont été gaspillés en 30 ans de guerres au Moyen-Orient avec une fin inattendue comme celle-là. de la Seconde Guerre mondiale du Vietnam ou de Corée. Rien ne peut empêcher l'avenir de se produire.


La théorie du Big Bang créée ou inventée ou déduite de l'esprit du Père Le Maitre ne fait pas partie du monde des possibilités épistémologiques sur la pensée scientifique, car elle comporte certaines ambiguïtés qui conduisent à une pensée circulaire autodéductive qui dérive de la logique de la circulaire cumulative. causalité, une impasse sortie où la cause est le fait en même temps.


Avant l'univers, il n'y avait rien, et nous avons des idées philosophiques et religieuses pour imaginer ce que rien ne serait, parce que rien est tout ce qui est au-delà de l'horizon de l'univers, vers où l'univers s'étend selon Hubble à des vitesses croissantes, dépassant le vitesse lumineuse, et cela est parfaitement possible sans violer aucun principe car au-delà de la limite de l'univers il n'y a pas : d'espace, de temps, de matière, d'énergie, d'information et des lois de la physique ou de toute autre loi.


C'était l'environnement avant le Big Bang, donc quand le point primordial a explosé dans le Big Bang, le temps, l'espace, la matière, l'énergie, l'information et les lois de la physique n'existaient pas.


Commencer à créer de la matière et de l'énergie ; d'abord, l'information serait créée qui guiderait l'organisation de la matière et de l'énergie à constituer selon les lois de la chimie physique, donc, d'abord l'information, puis les lois ; puis l'espace et le temps ; et enfin, la matière et l'énergie.


Les informations et les lois de la physique chimique n'ont pas besoin d'un support ou d'un support matériel réel, elles sont virtuelles ; le temps et l'espace sont relatifs, dépendant d'une référence locale ; et la matière et l'énergie sont une paire opposée antithétique interchangeable.

  

Ainsi le Big Bang était plus que l'explosion pour la création de l'univers, c'était le début de six entités (l'espace, le temps, la matière, l'énergie, l'information et les lois de la physique) qui soutiennent l'univers sans lequel rien n'existerait et tout cela est sorti du néant absolu.


Donc, le néant absolu a créé tout ce qui existe, y compris le néant, toutes les religions ont du mal à travailler avec le concept de rien, l'anthropomorphisation de Dieu, des dieux tous les a rendus limités et humains, Dieu n'est pas un être, il ne parle pas avec nous, il ne nous écoute pas, il ne fait rien pour nous, il ne manque pas non plus de faire quelque chose pour nous, nous ne pouvons pas intervenir ou implorer sa volonté car il n'a ni bon ni mauvais, ni opportun ni inopportun, cette image de Dieu nous laisse dans le vide de l'abandon, comme un animal en liberté dans la forêt se défendant des prédateurs naturels et chassant sa nourriture pour survivre face aux circonstances fortuites favorables et défavorables de la naturea et l'environnement, livrés à eux-mêmes, car alors les règles contrôlent le hasard imprévisible car nous n'avons pas le contrôle de toutes les variables de l'univers.


L'image d'un serpent étranglant un cerf à mort sous les cris de terreur et de terreur du cerf pour servir de source d'énergie et de survie du serpent, nous fait nous demander s'il y aurait de la rationalité dans ce processus qui avait un esprit derrière pour créer ce système de chaîne alimentaire complexe ; quand on voit un trou noir dévorer une étoile et son entourage de planètes et de satellites on pense au but de tant de brutalité brute de l'univers, que pour créer des terres fertiles il faut faire exploser un volcan, que pour avoir des pluies abondantes il faut des trillions d'électrovolts de tonnerre destructeur effrayant et de personnes aveugles qui tombent au hasard sur des plantes, des animaux et des personnes, sans aucune orientation ni rationalité, de là à l'idée humaine ressentie d'un équilibre écologique fictif basé sur le hasard et la destruction créatrice nous éloigne de l'image d'un Dieu anthropomorphisé, d'une créature sereine et humainement intelligente.


Dieu est une sorte d'intelligence totalement en dehors de toute norme humaine.


L'athée croit qu'il ne croit pas en Dieu, mais ce qu'il ne croit pas, c'est dans cette conception qu'il a donné un Dieu réel, le Dieu absolu est abstrait et est le néant lui-même, car rien n'est plus grand que l'univers tout entier. Le rien inclut et contient tout, y compris l'univers. Tout vient et vient de rien, contrairement au proverbe latin.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Ua hui pū ʻia ka wā i hala a me ka wā e hiki mai ana

Ua hui pū ʻia ka wā i hala a me ka wā e hiki mai ana


puke ma Amazon.com


ʻAʻole i loaʻa ka manawa, ʻo ka manawa he manaʻo wale nō i kaupalena ʻia i kā mākou sensory coordinate system, no laila ke noho nei mākou i kahi ʻano simulation space-time kahi i hui pū ʻia ai ka wā i hala, kēia manawa a me ka wā e hiki mai ana, akā ua aʻo ʻia ko mākou ʻike o ka manawa e ʻike i ka ʻoi aku ka akaka o kēia manawa, emi iki ka wā i hala, a aneane ʻaʻohe mea o ka wā e hiki mai ana, no laila ke manaʻo nei mākou he mea kūʻokoʻa ka poʻe e like me Nostradamus, Baba Venga ke nānā a hoʻomanaʻo i ka wā e hiki mai ana me he mea lā aia lākou ma laila, akā, ʻo mākou a pau. Loaʻa iā mākou kēia hiki ke pakele i ka hoʻopuni ʻana o ka ʻike palena ʻole o kēia manawa a me ka wā i hala, ʻike mākou i kēia no ka mea ke hoʻāʻo mākou i kekahi hana i ko mākou ola a hele hewa ʻole i ka mea i hoʻolālā ʻia a i makemake ʻia, manaʻo koke mākou aia kahi hemahema. a i ʻole he hemahema, ʻoiaʻiʻo. , ke hoʻāʻo nei mākou e hoʻololi i ka wā e hiki mai ana a ʻaʻole hiki kēia no ka mea ua hiki mai ka wā e hiki mai ana a i kēia manawa ke manaʻo nei mākou, ʻaʻole mākou e noʻonoʻo ʻaʻole hiki iā mākou ke hoʻololi i ka wā i hala. sado ʻaʻole hiki iā mākou ke hoʻololi i ka wā e hiki mai ana, no laila ua loaʻa i kekahi poʻe ka puka i ko lākou ʻike e ʻike pū i ka wā e hiki mai ana.


No kēia manawa, aia nā koho liʻiliʻi e hiki ai iā mākou ke hoʻoholo inā ʻaʻole lākou e hoʻololi i ka wā e hiki mai ana, akā ʻo kēlā nīnau o ka wā e hiki ʻole ke hoʻololi ʻia e pane ʻia e nā ʻike mōʻaukala a pilikino i wehewehe ʻia a hiki ʻole ke hoʻololi ʻia, ʻo ia ka nā manawa o ka hānau ʻana a me ka make ʻana o kēlā me kēia kanaka. , nā ʻike ʻepekema, nā kaua, nā manawa mōʻaukala pilikino o ka hanana kupaianaha me ka kūleʻa o kahi ʻoihana noʻonoʻo, noʻeau, ʻoihana kālai'āina i wehewehe mua ʻia, ʻaʻohe mea hiki ke hoʻololi, kūleʻa, ka hopena o kahi ʻoihana. , ua kākau ʻia nā mea a pau i ka wā e hiki mai ana.


Ke nānā mākou i ka mōʻaukala, ʻike mākou i nā hoʻāʻo ʻole e hoʻololi i ka wā e hiki mai ana i kēia manawa, no laila ua hoʻopau ʻo Hitler i ka manawa nui e hoʻāʻo ai e lanakila i nā Soviets, ʻoiai me ka ʻole o nā mea kaua kūpono, ua nalowale nā ​​koa 25 miliona ma luna o 1 wale nō. miliona Nazi i pepehi ʻia ma Rusia akā ʻaʻohe mea i hoʻololi i ka hopena; I kēia manawa ua ʻike mākou i ka hoʻāʻo ʻana o ʻAmelika e hoʻopau i ka Islam e like me ia i ka wā Crusade, akā ʻaʻole i ʻike mua ka wā e hiki mai ana, no laila, ua hoʻopau ʻia nā 3 trillion kālā i nā makahiki 30 o nā kaua ma ka Middle East me ka hopena i manaʻo ʻole ʻia e like me ia. o ke Kaua Honua II mai Vietnam a i Korea mai. ʻAʻohe mea hiki ke pale i ka wā e hiki mai ana.


ʻO ke kumumanaʻo Big Bang i hana ʻia a i ʻole a hoʻokaʻawale ʻia mai ka noʻonoʻo o ka Makua Le Maitre ʻaʻole ia he ʻāpana o ka honua o nā hiki epistemological e pili ana i ka noʻonoʻo ʻepekema, no ka mea, aia kekahi mau ambiguities e alakaʻi ai i ka noʻonoʻo circular self-deductive i loaʻa mai ke kumu o ka cumulative circular. kumu, hopena make.


Ma mua o ke ao holoʻokoʻa, ʻaʻohe mea, a loaʻa iā mākou nā manaʻo noʻonoʻo a me ka hoʻomana e noʻonoʻo ai i ke ʻano o ka mea ʻole, no ka mea, ʻaʻohe mea a pau ma waho o ka lewa o ke ao holoʻokoʻa, kahi e hoʻonui ai ke ao holoʻokoʻa e like me ka Hubble i ka piʻi ʻana o ka wikiwiki, ma mua o ka ka māmā māmā, a hiki loa kēia me ka uhaki ʻole i kekahi kumu no ka mea ma waho o ka palena o ke ao holoʻokoʻa ʻaʻohe: wahi, manawa, mea, ikehu, ʻike a me nā kānāwai o ka physics a i ʻole kekahi kānāwai ʻē aʻe.


ʻO kēia ke kaiapuni ma mua o ka Big Bang, no laila, i ka wā i pahū ai ka helu mua i ka Big Bang, ʻaʻole i loaʻa ka manawa, ka lewa, ka mea, ka ikehu, ka ʻike a me nā kānāwai o ka physics.


E hoʻomaka e hana i ka mea a me ka ikehu; ʻO ka mua, e hana ʻia ka ʻike e alakaʻi ai i ka hui ʻana o ka mea a me ka ikehu e hoʻokumu ʻia i loko o nā kānāwai o ke Kemika kino, no laila, ʻo ka ʻike mua, a laila nā kānāwai; a laila ka hakahaka a me ka manawa; a hope loa, mea a me ka ikehu.


ʻAʻole pono nā ʻike a me nā kānāwai o ka physics kemika i kahi ʻano mea maoli a i ʻole kākoʻo, ʻo ia ka virtual; pili ka manawa a me ka lewa, ma muli o kahi kuhikuhi kūloko; a ʻo ka mea a me ka ikehu he mea hoʻololi ʻē aʻe.

  

No laila ʻoi aku ka nui o ka Big Bang ma mua o ka pahū no ka hana ʻana o ke ao holoʻokoʻa, ʻo ia ka hoʻomaka ʻana o nā mea ʻeono (kahi, manawa, mea, ikehu, ʻike a me nā kānāwai o ka physics) e hoʻomau i ke ao holoʻokoʻa me ka ʻole o ka mea e ola a pau. ua puka mai keia mai ka nele loa.


No laila, ʻo ka mea ʻole i hana i nā mea a pau e noho nei, me ka mea ʻole, paʻakikī nā hoʻomana a pau i ka hana me ka manaʻo o ka mea ʻole, ka anthropomorphization o ke Akua, nā akua a pau i kaupalena ʻia lākou a me ke kanaka, ʻaʻole ke Akua he mea, ʻaʻole ia e ʻōlelo. me kakou, aole oia i hoolohe mai ia kakou, aole ia e hana i kekahi mea no kakou, aole hoi e nele i ka hana ana i kekahi mea no kakou, aole hiki ia kakou ke keakea a noi aku i kona makemake, no ka mea, aole ona maikai, aole hoi he hewa, aole he pono a he pono ole keia kii. Ua haʻalele ke Akua iā mākou i ka haʻalele ʻana, e like me ka holoholona i hoʻokuʻu ʻia i loko o ka ululāʻau e pale ana iā ia iho mai nā mea ʻaihue maoli a me ka ʻimi ʻana i ka meaʻai e ola ai i nā kūlana fortuitous maikaʻi a maikaʻi ʻole o ke ʻano.a me ke kaiapuni, i hooleiia i ko lakou mau manao ponoi, no ka mea, ke hoomalu nei na rula i ka manawa hiki ole ke manaoia no ka mea, aole ia kakou ka mana o na hoololi a pau o ke ao holookoa.


ʻO ke kiʻi o ka nahesa e ʻini ana i ka dia a make ma lalo o ka uē ʻana o ka weliweli a me ka weliweli o ka dia e lilo i kumu o ka ikehu a me ke ola ʻana o ka nahesa, e noʻonoʻo mākou inā he noʻonoʻo i loko o kēia kaʻina i loaʻa ka manaʻo ma hope o ia. hana i kēia ʻōnaehana kaulahao meaʻai paʻakikī; ke ʻike mākou i kahi lua ʻeleʻele e ʻai ana i ka hōkū a me kona puni ʻana i nā hōkūhele a me nā satelite, manaʻo mākou i ke kumu o ka hana ʻino nui o ke ao holoʻokoʻa, no ka hana ʻana i nā ʻāina momona pono ʻoe e pahū i ka lua pele, no ka loaʻa ʻana o ka ua nui ʻoe e pono ai he mau trillion. ʻO nā electrovolts o ka hekili weliweli weliweli a me ka poʻe makapō e hāʻule ma luna o nā mea kanu, nā holoholona a me nā kānaka, me ka ʻole o ke alakaʻi a me ka noʻonoʻo ʻole, mai laila mai i ka manaʻo kanaka i ʻike ʻia i kahi kaulike ecological fictitious e pili ana i ka manawa a me ka luku ʻana. Lawe iā mākou mai kahi kiʻi o ke Akua anthropomorphized, he mea ola mālie a naʻauao kanaka.


He ʻano naʻauao ke Akua ma waho o ke kūlana kanaka.


Ke manaʻoʻiʻo nei ka mea hoʻomaloka ʻaʻole ʻo ia i manaʻoʻiʻo i ke Akua, akā ʻo ka mea āna i manaʻoʻiʻo ʻole ai, aia i loko o kēia manaʻo āna i hāʻawi ai i ke Akua maoli, ʻo ke Akua maoli he abstract a he mea ʻole, no ka mea, ʻaʻohe mea i ʻoi aku ma mua o ke ao holoʻokoʻa. ʻO ka mea ʻole a loaʻa nā mea āpau, me ke ao holoʻokoʻa. Hele mai nā mea a pau mai ka mea ʻole, kūʻē i ka ʻōlelo Latin.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Gegenwart, Vergangenheit und Zukunft sind miteinander verwoben


Gegenwart, Vergangenheit und Zukunft sind miteinander verwoben


Bücher bei amazon.com


Zeit existiert nicht, Zeit ist eine bloße Empfindung, die auf unser sensorisches Koordinatensystem beschränkt ist, daher leben wir in einer Art Raum-Zeit-Simulation, in der Vergangenheit, Gegenwart und Zukunft vermischt sind, aber unsere Wahrnehmung von Zeit wurde trainiert und konditioniert, um das wahrzunehmen Gegenwartsform deutlicher, etwas weniger Vergangenheitsform und fast nichts von Zukunftsform, daher halten wir es für außergewöhnlich, dass Menschen wie Nostradamus, Baba Venga in die Zukunft schauen und sich daran erinnern können, als ob sie dort wären, aber wir alle wir diese Fähigkeit haben, der Belagerung der begrenzten Vision der Gegenwart und der Vergangenheit zu entkommen, wissen wir das, denn immer wenn wir etwas in unserem Leben versuchen und es anders als geplant und gewünscht schief geht, denken wir sofort, dass es ein Versagen gegeben hat oder ein Versagen, in der Tat. Wir versuchen, die Zukunft zu ändern, und das ist nicht möglich, weil die Zukunft bereits passiert ist und wir im gegenwärtigen Moment, in dem unsere Wahrnehmung ist, nicht bedenken, dass wir die Vergangenheit nicht ändern können Leider können wir die Zukunft auch nicht ändern, daher haben einige Menschen das Portal in ihrem Bewusstsein gefunden, um auch die Zukunft zu sehen.


Für den gegenwärtigen Moment gibt es die wenigen Optionen, die wir entscheiden können, solange sie die Zukunft nicht ändern, aber diese Frage der Zukunft, die sich nicht ändern kann, wird durch historische und persönliche Tatsachen beantwortet, die bereits definiert und unveränderlich sind Momente der Geburt und des Todes eines jeden Menschen. , wissenschaftliche Entdeckungen, Kriege, persönliche historische Momente, bemerkenswerte Ereignisse mit dem Erfolg einer intellektuellen, künstlerischen, politischen Karriere sind alle vordefiniert, nichts kann geändert werden, Erfolg, das Ende einer Karriere , wird alles in die Zukunft geschrieben, was bereits geschehen ist.


Wenn wir die Geschichte aus der Perspektive betrachten, sehen wir die gescheiterten Versuche, die Zukunft zu verändern, die jetzt die Gegenwart ist, also verschwendete Hitler viel Zeit mit dem Versuch, die Sowjets zu besiegen, die selbst ohne angemessene Waffen 25 Millionen Soldaten gegen etwas mehr als 1 verloren Millionen Nazis wurden in Russland getötet, aber nichts änderte das Ergebnis; Derzeit haben wir die Versuche der USA gesehen, den Islam auszulöschen, genau wie während der Kreuzzugszeit, aber die Zukunft hat eine solche Fülle nicht vorhergesehen, also wurden 3 Billionen Dollar in 30 Jahren Krieg im Nahen Osten mit einem unerwarteten Ende wie diesem verschwendet des Zweiten Weltkriegs aus Vietnam oder Korea. Nichts kann die Zukunft aufhalten.


Die Urknalltheorie, die von Pater Le Maitre geschaffen oder erfunden oder abgeleitet wurde, ist nicht Teil der Welt der erkenntnistheoretischen Möglichkeiten des wissenschaftlichen Denkens, da sie einige Mehrdeutigkeiten aufweist, die zu einem selbstdeduktiven zirkulären Denken führen, das sich aus der Logik des kumulativen Kreislaufs ableitet Kausalität, eine Sackgasse Ausgabe, bei der die Ursache gleichzeitig erledigt ist.


Vor dem Universum gab es nichts, und wir haben philosophische und religiöse Vorstellungen davon, uns vorzustellen, wie nichts sein würde, denn nichts ist alles, was sich jenseits des Horizonts des Universums befindet, dorthin, wo sich das Universum laut Hubble mit zunehmender Geschwindigkeit ausdehnt und übertrifft Lichtgeschwindigkeit, und dies ist durchaus möglich, ohne gegen irgendein Prinzip zu verstoßen, denn jenseits der Grenzen des Universums gibt es keine: Raum, Zeit, Materie, Energie, Informationen und die Gesetze der Physik oder irgendein anderes Gesetz.


Dies war die Umgebung vor dem Urknall, als also der Urpunkt im Urknall explodierte, existierten Zeit, Raum, Materie, Energie, Information und die Gesetze der Physik nicht.


Materie und Energie zu erschaffen; zuerst würden Informationen geschaffen, die die Organisation von Materie und Energie leiten würden, die innerhalb der Gesetze der physikalischen Chemie gebildet werden, daher zuerst die Informationen und dann die Gesetze; und dann Raum und Zeit; und schließlich Materie und Energie.


Die Informationen und Gesetze der chemischen Physik brauchen kein reales materielles Medium oder Träger, sie sind virtuell; Zeit und Raum sind relativ, abhängig von einem lokalen Bezug; und Materie und Energie sind ein austauschbares gegensätzliches Paar.

  

Der Urknall war also mehr als die Explosion für die Erschaffung des Universums, es war der Beginn von sechs Einheiten (Raum, Zeit, Materie, Energie, Information und die Gesetze der Physik), die das Universum erhalten, ohne die nichts existieren würde und alle das kam aus dem absoluten Nichts.


Daher hat das absolute Nichts alles, was existiert, einschließlich des Nichts, alle Religionen haben Schwierigkeiten, mit dem Konzept des Nichts zu arbeiten, die Anthropomorphisierung Gottes, der Götter, die sie alle begrenzt und menschlich gemacht haben, Gott ist kein Wesen, er spricht nicht mit uns, er hört nicht auf uns, er tut nichts für uns, er unterlässt es auch nicht, etwas für uns zu tun, wir können uns nicht einmischen oder seinen Willen erbitten, weil er weder gut noch schlecht, weder opportun noch unopportun, dieses Bild hat Gottes lässt uns in der Leere der Verlassenheit zurück, wie ein Tier, das im Wald frei herumläuft und sich gegen natürliche Feinde verteidigt und nach Nahrung jagt, um gegen die zufälligen günstigen und ungünstigen Umstände der Natur zu überlebena und die Umwelt, sich selbst überlassen, denn dann kontrollieren die Regeln den unvorhersehbaren Zufall, weil wir nicht alle Variablen des Universums kontrollieren können.


Das Bild einer Schlange, die ein Reh unter den Schreien des Schreckens und des Schreckens des Rehs zu Tode würgt, um als Energiequelle und dem Überleben der Schlange zu dienen, lässt uns fragen, ob es in diesem Prozess eine Rationalität geben würde, die einen Verstand dahinter hätte dieses komplexe Nahrungskettensystem zu schaffen; Wenn wir sehen, wie ein Schwarzes Loch einen Stern und seine Umgebung aus Planeten und Satelliten verschlingt, denken wir an den Zweck so viel roher Brutalität des Universums, dass man einen Vulkan zum Explodieren bringen muss, um fruchtbares Land zu schaffen, und dass man Billionen braucht, um reichlich Regen zu haben Elektrovolts von erschreckendem Zerstörungsdonner und blinden Menschen, die willkürlich auf Pflanzen, Tiere und Menschen stürzen, ohne jegliche Führung und Vernunft, von dort bis zur empfundenen menschlichen Vorstellung eines fiktiven ökologischen Gleichgewichts, das auf Zufall und schöpferischer Zerstörung beruht entfernt uns von einem Bild eines anthropomorphisierten Gottes, eines heiteren und menschlich intelligenten Geschöpfs.


Gott ist eine Art Intelligenz, die völlig außerhalb jeglicher menschlicher Maßstäbe liegt.


Der Atheist glaubt, dass er nicht an Gott glaubt, aber was er nicht glaubt, ist, dass er in dieser Vorstellung einen wirklichen Gott gegeben hat, der absolute Gott ist abstrakt und das Nichts selbst, weil nichts größer ist als das gesamte Universum. Das Nichts umfasst und enthält alles, einschließlich des Universums. Alles kommt und kam aus dem Nichts, entgegen dem lateinischen Sprichwort.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Настоящее, прошлое и будущее переплетаются

Настоящее, прошлое и будущее переплетаются


книги на Amazon.com


Времени не существует, время — это просто ощущение, ограниченное нашей сенсорной системой координат, поэтому мы живем в своего рода пространственно-временной симуляции, где прошлое, настоящее и будущее перемешаны, но наше восприятие времени обучено и приспособлено к восприятию настоящее время яснее, немного меньше прошедшее время и почти ничего будущего времени, поэтому мы считаем исключительным, что такие люди, как Нострадамус, Баба Венга, могут смотреть и помнить будущее, как если бы они были там, но, все мы, мы иметь эту способность избежать осады ограниченного видения настоящего и прошлого, мы знаем это, потому что всякий раз, когда мы пытаемся сделать какое-то действие в нашей жизни, и оно идет не так, как было запланировано и желаемо, мы сразу же думаем, что произошла неудача или неудача, на самом деле. , мы пытаемся изменить будущее и это невозможно, потому что будущее уже произошло и в настоящий момент, что наше восприятие, мы не считаем, что мы не можем изменить прошлое садо и мы не можем изменить будущее, поэтому некоторые люди нашли портал в своем сознании, чтобы также видеть будущее.


На данный момент есть несколько вариантов, которые мы можем решить, пока они не изменят будущего, но на этот вопрос о будущем, которое не может измениться, отвечают исторические и личные факты, которые уже определены и неизменны, которые являются моменты рождения и смерти каждого человека., научные открытия, войны, личные исторические моменты знаменательного события с успехом интеллектуальной, артистической, политической карьеры - все предопределено, ничего нельзя изменить, успех, конец карьеры , в будущем пишется все, что уже произошло.


Когда мы смотрим на Историю в перспективе, мы видим неудачные попытки изменить будущее, которое сейчас является настоящим, поэтому Гитлер потратил много времени, пытаясь победить Советы, которые даже без адекватного оружия потеряли 25 миллионов солдат против чуть более 1 в России убит миллион нацистов, но ничего не изменило результат; В настоящее время мы наблюдаем попытки США уничтожить ислам, как это было в эпоху крестовых походов, но будущее не предвидело такого изобилия, поэтому 3 триллиона долларов были потрачены впустую за 30 лет войн на Ближнем Востоке с таким неожиданным концом. Второй мировой войны из Вьетнама или Кореи. Ничто не может помешать будущему произойти.


Теория Большого Взрыва, созданная, изобретенная или выведенная из ума отца Леметра, не является частью мира эпистемологических возможностей научного мышления, потому что в ней есть некоторая двусмысленность, которая приводит к самодедуктивному круговому мышлению, вытекающему из логики кумулятивного кругового мышления. причинно-следственная связь, тупик.выход, где причина является совершенным в то же время.


До Вселенной не было ничего, и у нас есть философские и религиозные идеи, чтобы представить себе, на что ничто не было бы похоже, потому что ничто — это все, что находится за горизонтом Вселенной, туда, куда Вселенная расширяется согласно Хабблу с возрастающей скоростью, превосходя со скоростью света, и это вполне возможно без нарушения какого-либо принципа, потому что за пределами Вселенной нет: пространства, времени, материи, энергии, информации и законов физики или любого другого закона.


Это была окружающая среда до Большого взрыва, поэтому, когда первичная точка взорвалась при Большом взрыве, времени, пространства, материи, энергии, информации и законов физики не существовало.


Начать создавать материю и энергию; во-первых, будет создана информация, которая направит организацию материи и энергии в соответствии с законами физической химии, следовательно, сначала информация, а затем законы; а затем пространство и время; и, наконец, материя и энергия.


Информация и законы химической физики не нуждаются в реальном материальном носителе или опоре, они виртуальны; время и пространство относительны, зависят от локальной ссылки; а материя и энергия представляют собой взаимозаменяемую противоположную противоположную пару.

  

Таким образом, Большой Взрыв был больше, чем взрыв для создания Вселенной, это было начало шести сущностей (пространство, время, материя, энергия, информация и законы физики), поддерживающих вселенную, без которых ничего бы не существовало и все это произошло из абсолютного небытия.


Поэтому абсолютное ничто создало все сущее, в том числе ничто, все религии с трудом работают с понятием ничто, антропоморфизация Бога, богов всех сделала их ограниченными и человечными, Бог не существо, он не говорит с нами, он нас не слушает, он ничего для нас не делает, и он не упускает чего-то для нас, мы не можем вмешиваться или просить его волю, потому что в нем нет ни хорошего, ни плохого, ни своевременного, ни несвоевременного, этот образ Бог оставляет нас в пустоте от покинутости, подобно животному, свободному в лесу, защищающемуся от естественных хищников и охотящемуся за пищей, чтобы выжить против случайных обстоятельств, благоприятных и неблагоприятных природы.а и окружающая среда, брошенные на произвол судьбы, потому что тогда правила контролируют непредсказуемый случай, потому что мы не контролируем все переменные вселенной.


Образ змеи, которая душит оленя до смерти под крики ужаса и ужаса оленей, чтобы служить источником энергии и выживания змеи, заставляет задуматься, есть ли рациональность в этом процессе, за которым стоит разум, чтобы создать эту сложную систему пищевой цепи; когда мы видим, как черная дыра пожирает звезду и окружающие ее планеты и спутники, мы думаем о цели такой грубой жестокости вселенной, что для создания плодородных земель нужно взорвать вулкан, что для обильных дождей нужны триллионы электровольтов устрашающего разрушительного грома и слепых людей, падающих наугад сверху растений, животных и людей, без всякого руководства и рациональности, оттуда к почуявшемуся человеческому представлению о фиктивном экологическом равновесии, которое основано на случайности и созидательном разрушении уводит нас от образа антропоморфного Бога, безмятежного и по-человечески разумного существа.


Бог — это своего рода разум, полностью выходящий за рамки любого человеческого стандарта.


Атеист думает, что он не верит в Бога, но он не верит в то, что в этой концепции он дал реального Бога, абсолютный Бог абстрактен и есть само ничто, потому что нет ничего большего, чем вся вселенная. Ничто включает в себя и содержит все, включая вселенную. Все приходит и произошло из ничего, вопреки латинской пословице.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

現在、過去和未來交織在一起


現在、過去和未來交織在一起


Amazon.com 上的書籍


時間不存在,時間只是我們感官坐標系中的一種感覺,所以我們生活在一種過去、現在和未來混雜的時空模擬中,但我們對時間的感知已經經過訓練和訓練,可以感知到現在時更清楚,過去時少一點,幾乎沒有將來時,所以我們認為像諾查丹瑪斯、巴巴文加這樣的人可以看到和記住未來,就好像他們在那裡一樣,但是,我們所有人都是我們有這種能力擺脫對現在和過去的有限視野的圍困,我們知道這一點,因為每當我們在生活中嘗試一些行動時,它出現了與計劃和期望相反的錯誤,我們立即認為失敗了或者失敗,事實上。我們試圖改變未來,這是不可能的,因為未來已經發生了,在我們感知的當下,我們並沒有考慮到我們無法改變過去佐渡也無法改變未來,所以有些人在自己的意識中找到了也看到未來的入口。


就目前而言,我們可以決定的選項很少,只要它們不改變未來,但不能改變的未來問題由已經定義和不可改變的歷史和個人事實來回答,這些事實是每個人的出生和死亡時刻。科學發現,戰爭,個人歷史時刻的重大事件以及知識,藝術,政治事業的成功都是預先定義的,沒有什麼可以改變,成功,職業生涯的結束,一切都寫在已經發生的未來。


當我們透視歷史時,我們看到了改變現在的未來的失敗嘗試,所以希特勒浪費了很多時間試圖擊敗蘇聯人,即使沒有足夠的武器,也失去了 2500 萬士兵,而僅僅超過 1百萬納粹在俄羅斯被殺,但結果沒有改變;目前我們看到美國像十字軍東征一樣試圖消滅伊斯蘭教,但未來沒有預見到如此多,所以在中東30年的戰爭中浪費了3萬億美元,結果出人意料二戰時期。來自越南或韓國。沒有什麼能阻止未來的發生。


從勒梅特爾神父的頭腦中創造或發明或推導出來的大爆炸理論不屬於關於科學思維的認識論可能性世界的一部分,因為它有一些模糊性,導致了源自累積循環邏輯的自我演繹循環思維causation,死胡同。輸出原因是同時完成的。


在宇宙之前,什麼都沒有,我們有哲學和宗教的想法來想像什麼會是什麼,因為沒有什麼是超出宇宙視界的一切,根據哈勃,宇宙以越來越快的速度膨脹,超過光速,這在不違反任何原則的情況下是完全可能的,因為在宇宙的極限之外,沒有:空間、時間、物質、能量、信息和物理定律或任何其他定律。


這是大爆炸之前的環境,所以當大爆炸的原點爆炸時,時間、空間、物質、能量、信息和物理定律都不存在。


開始創造物質和能量;首先,將創建信息,指導物質和能量的組織在物理化學定律內構成,因此,首先是信息,然後是定律;然後是空間和時間;最後是物質和能量。


化學物理的信息和規律不需要真實的物質媒介或支持,它們是虛擬的;時間和空間是相對的,取決於本地參考;物質和能量是一對可以互換的對立的對立物。

  

所以大爆炸不僅僅是創造宇宙的爆炸,它是維持宇宙的六個實體(空間、時間、物質、能量、信息和物理定律)的開始,沒有它們就沒有任何東西存在。這來自絕對的虛無。


因此,絕對的無創造了存在的一切,包括無,所有宗教都難以處理無的概念,上帝的擬人化,眾神的擬人化都使他們成為有限的人,上帝不是一個存在,他不說話和我們在一起,他不聽我們的,他不為我們做事,他也沒有為我們做事,我們不能干涉或乞求他的意志,因為他沒有好壞,既不合時宜也不合時宜,這個形象上帝讓我們在被遺棄的空虛中,就像在森林中自由自衛的動物,保護自己免受天敵的侵害,並在自然有利和不利的偶然環境中尋找食物以生存一個和環境,扔給他們自己的設備,因為規則控制不可預測的機會,因為我們無法控制宇宙的所有變量。


蛇在鹿的恐怖尖叫聲中將鹿勒死以作為能量來源和蛇的生存的形象,讓我們想知道在這個過程中是否存在理性,它背後有一個思想來創建這個複雜的食物鏈系統;當我們看到一個黑洞吞噬了一顆恆星及其周圍的行星和衛星時,我們會想到宇宙如此殘酷的目的,要創造肥沃的土地,你需要爆炸一座火山,要擁有豐富的降雨,你需要數万億美元可怕的破壞性雷電和盲目的人在沒有任何指導和理性的情況下隨意落在植物、動物和人的頂部的電壓,從那裡到感知到的人類觀念,即基於機會和創造性破壞的虛構生態平衡帶我們遠離擬人化的上帝形象,一個寧靜而具有人類智慧的生物。


上帝是一種完全超出任何人類標準的智慧。


無神論者認為他不相信上帝,但他不相信的概念是他給了一個真正的上帝,絕對的上帝是抽象的,本身就是虛無,因為沒有什麼比整個宇宙更偉大。虛無包含並包含一切,包括宇宙。與拉丁諺語相反,一切都是從無到有。

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

The present, the past and the future are intertwined


The present, the past and the future are intertwined


books at Amazon.com


Time does not exist, time is a mere sensation limited to our sensory coordinate system, so we live in a kind of space-time simulation where past, present and future are mixed, but our perception of time has been trained and conditioned to perceive the present tense more clearly, a little less the past tense, and almost nothing of the future tense, so we consider it exceptional that people like Nostradamus, Baba Venga can look and remember the future as if they were there, but, all of us we have this ability to escape the siege of the limited vision of the present and the past, we know this because whenever we try some action in our life and it goes wrong contrary to what was planned and desired, we immediately think that there was a failure or a failure, in fact. , we are trying to change the future and this is not possible because the future has already happened and in the present moment that our perception is, we are not considering that we cannot change the past sado nor can we change the future, so some people have found the portal in their consciousness to also see the future.


For the present moment, there are the few options that we can decide as long as they do not change the future, but that question of the future that cannot change is answered by historical and personal facts that are already defined and immutable, which are the moments of birth and death of each person. , scientific discoveries, wars, personal historical moments of remarkable event with the success of an intellectual, artistic, political career are all pre-defined, nothing can be changed, success, the end of a career, everything is written in the future that already happened.


When we look at History in perspective, we see the failed attempts to change the future that is now the present, so Hitler wasted a lot of time trying to defeat the Soviets who, even without adequate weapons, lost 25 million soldiers against just over 1 million Nazis killed in Russia but nothing changed the result; Currently we have seen the US attempts to extinguish Islam just like it did during the Crusade era, but the future did not foresee such a plethora, so 3 trillion dollars was wasted in 30 years of wars in the Middle East with the unexpected end like that of World War II. from Vietnam or Korea. Nothing can stop the future from happening.


The Big Bang theory created or invented or deduced from the mind of Father Le Maitre is not part of the world of epistemological possibilities about scientific thinking, because it has some ambiguities that lead to self-deductive circular thinking that derives from the logic of cumulative circular causation, a dead end. output where the cause is the done at the same time.


Before the universe, there was nothing, and we have philosophical and religious ideas to imagine what nothing would be like, because nothing is everything that is beyond the horizon of the universe, towards where the universe expands according to Hubble at increasing speeds, surpassing the luminary speed, and this is perfectly possible without violating any principle because beyond the limit of the universe there are no: space, time, matter, energy, information and the laws of physics or any other law.


This was the environment before the Big Bang, so when the primordial point exploded in the Big Bang, time, space, matter, energy, information and the laws of physics did not exist.


To start creating matter and energy; first, information would be created that would guide the organization of matter and energy to be constituted within the laws of physical Chemistry, therefore, first the information, and then the laws; and then space and time; and finally, matter and energy.


The information and laws of chemical physics do not need a real material medium or support, they are virtual; time and space are relative, depending on a local reference; and matter and energy are an interchangeable antithetical opposite pair.

  

So the Big Bang was more than the explosion for the creation of the universe, it was the beginning of six entities (space, time, matter, energy, information and the laws of physics) that sustain the universe without which nothing would exist and all this came out of absolute nothingness.


Therefore, the absolute-nothing created everything that exists, including nothingness, all religions have difficulty working with the concept of nothing, the anthropomorphization of God, of the gods all made them limited and human, God is not a being, he does not speak with us, he does not listen to us, he does nothing for us, nor does he fail to do something for us, we cannot interfere or beg his will because he has neither good nor bad, neither is it opportune nor inopportune, this image of God leaves us in the void from abandonment, like an animal loose in the forest defending itself from natural predators and hunting for food to survive against the fortuitous circumstances favorable and unfavorable of naturea and the environment, thrown to their own devices, because then the rules control unpredictable chance because we don't have control of all the variables of the universe.


The image of a snake strangling a deer to death under the screams of terror and terror of the deer to serve as a source of energy and the snake's survival, makes us wonder if there would be rationality in this process that had a mind behind it to create this complex food chain system; when we see a black hole devour a star and its surroundings of planets and satellites we think of the purpose of so much raw brutality of the universe, that to create fertile lands you need to explode a volcano, that to have abundant rains you need trillions of electrovolts of frightening destructive thunder and blind people who fall at random on top of plants, animals and people, without any guidance and rationality, from there to the sensed human idea of ​​a fictitious ecological balance that is based on chance and creative destruction takes us away from an image of an anthropomorphized God , a serene and humanly intelligent creature.


God is a kind of intelligence totally outside any human standard.


The atheist believes that he does not believe in God, but what he does not believe is in this conception he gave a real God, the absolute God is abstract and is nothingness itself, because nothing is greater than the entire universe. The nothing includes and contains everything, including the universe. Everything comes and came from nothing, contrary to the Latin proverb.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político


O presente, o passado e o futuro estão entrelaçados

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

O presente, o passado e o futuro estão entrelaçados


livros em Amazon.com


O tempo não existe, o tempo é uma mera sensação limitada ao nosso sistema de coordenadas sensoriais, portanto vivemos em uma espécie de simulação espaço-temporal onde o passado, o presente e o futuro estão misturados, mas a nossa percepção de tempo foi treinada e condicionada a perceber mais nitidamente o tempo presente, um pouco menos o tempo passado, e quase nada do tempo futuro, por isso consideramos excepcional que pessoas como Nostradamus, Baba Venga possam olhar e se lembrarem do futuro como se estivessem lá, mas, todos nós temos essa capacidade de fugir do cerco da visão limitada ao presente e ao passado, sabemos disso porque sempre que tentamos alguma ação na nossa vida e sai errado ao contrário do planejado e do desejado, pensamos imediatamente que houve uma falha ou um fracasso, na verdade, estamos tentando mudar o futuro e isso não é possível porque o futuro já aconteceu e no momento presente que está a nossa percepção não estamos considerando que não podemos modificar o passado nem podemos modificar o futuro, por isso algumas pessoas encontraram o portal em sua consciência para enxergar também o futuro.


Para o momento presente estão as opções poucas que podemos decidir desde que não modifiquem o futuro, mas aquela pergunta do futuro que não pode mudar é respondida pelos fatos históricos e pessoais que já estão definidos imutáveis que são os momentos de nascimento e morte de cada pessoa, as descobertas científicas, as guerras, os momentos históricos pessoais de marcente acontecimento com o sucesso de uma carreira intelectual, artística, política está tudo pré definido, nada pode ser mudado, o sucesso, o fim de carreira, tudo está escrito no futuro que já aconteceu.


Quando observamos a História em perspectiva verificamos as tentativas fracassadas de mudar o futuro que hoje é o presente, por isso Hitler perdeu muito tempo tentando derrotar os soviéticos que mesmo sem armas adequadas perderam 25 milhões de soldados contra pouco mais de 1 milhão de nazistas mortos na Rússia mas nada mudou o resultado; atualmente vimos as tentativas do EUA de extinguir o Islã assim como aconteceu durante a era das Cruzadas, mas o futuro não previu tal farto, então 3 trilhões de dólares foram desperdiçados em 30 anos de guerras no Oriente Médio com o fim inesperado como o da Guerra do Vietnam ou da Coreia. Nada pode impedir o futuro de acontecer.


A teoria do BigBang criada ou inventada ou deduzida da mente do padre Le Maitre não faz parte do mundo das possibilidades epistemológicas sobre o pensamento científico, porque possui algumas ambiguidades que levam ao pensamento circular autodedutivo que deriva da lógica da causação circular cumulativa, uma beco sem saída onde a causa é o feito ao mesmo tempo.


Antes do universo existia o nada, e temos s filosóficas e religiosas para imaginar o que seria o nada, pois o nada é tudo aquilo que está além do horizonte do universo, para onde o universo se expande segundo Hubble a velocidades cada vez maiores superando a velocidade luminar, e isso é perfeitamente possível sem violar qualquer princípio porque ali além do limite do universo não existem: o espaço, o tempo, a matéria, a energia, a informação e as leis da física ou qualquer outra lei.


Esse era o ambiente anterior ao BigBang, portanto, ao explodir o ponto primordial no BigBang não existia o tempo, o espaço, a matéria, a energia, a informação e as leis da física.


Para começar a criar matéria e energia; primeiro se criaria a informação que seria orientadora para se poder organizar a matéria e energia a serem constituídas dentro de leis da físico Química, portanto, primeiro a informação, e depois, as leis; e, então, o espaço e o tempo; e por último, a matéria e a energia.


A informação e as leis da física química não precisam de um meio ou suporte material real, são virtuais; o tempo e o espaço são relativos, dependem de um referencial local; e a matéria e a energia são um par antitético oposto intercambiável.

  

Então o BigBang foi mais do que a explosão para a criação do universo, foi o início de seis entidades (o espaço, o tempo, a matéria, a energia, a informação e as leis da física) que sustentam o universo sem os quais nada existiria e tudo isso veio do nada absoluto.


Portanto, o absoluto-nada criou tudo que existe, inclusive o nada, as religiões todas tem dificuldade para trabalhar o conceito de nada, a antropomorfisação de Deus, dos deuses todos os fizeram limitados e humanos, o Deus não é um ser, não fala conosco, não nos ouve, não faz nada por nós, nem deixa de fazer alguma coisa por nós, não podemos interferir nem rogar a sua vontade pois não tem bondade nem maldade, nem é oportuno nem inoportuno, essa imagem de Deus nos deixa no vazio do abandono, como um animal solto na floresta se defendendo dos predadores naturais e caçando alimento para sobreviver contra as circunstâncias fortuitas favoráveis e desfavoráveis da natureza e do meio ambiente, jogados à própria sorte, porque assim as regras controlam o acaso imprevisível porque não temos o controle de todas as variáveis do universo.


A imagem de uma serpente estrangulando um cervo até a morte sob os gritos de terror e de pavor do cervo para servir de fonte de energia e a sobrevivência da cobra, nos faz pensar se haveria racionalidade neste processo que teve uma mente por trás para criar este sistema complexo de cadeia alimentar; quando vemos um buraco negro devorar uma estrela e os seus entornos de planetas e satélites pensamos na finalidade de tanta brutalidade crua do universo, que para criar terras férteis precisa explodir um vulcão, que para ter chuvas abundantes precisa de trilhões de eletrovolts de trovões assustadores destrutivos e cegos que caem ao acaso em cima de plantas, animais e pessoas, sem alguma orientação e racionalidade, daí para a ideia humana sensorisada de um ficto equilíbrio ecológico que se baseia na acaso e na destruição criativa nos afasta de uma imagem de um Deus antropomorfisado, uma criatura serena e humanamente inteligente.


Deus é uma espécie de inteligência totalmente fora de qualquer padrão humano.


O ateu acredita que não acredita em Deus, mas o que não acredita é nessa concepção deu um Deus real, o Deus absoluto é abstrato é o próprio nada, porque o nada é maior que o universo todo. O nada inclui e contém tudo, incluso o universo. Tudo vem e veio do nada, ao contrário do provérbio latino.



quarta-feira, 14 de setembro de 2022

Ті самі санкції, нові аргументи

Ті самі санкції, нові аргументи

Уряд не повинен боятися загрози санкцій з боку США та ЄС, тому що до тих пір, поки вони не окупують Амазонку, вони продовжуватимуть створювати аргументи, які завжди були модними і відкидаються, оскільки вони надто побиті, нагадує нас у правах людини, які ми безглуздо звинувачуємо у найбільш ксенофобській країні у світі, яка досі називає чорношкірих північноамериканців афроамериканцями, а ніколи просто американцями; тоді це була хвиля демократії та кінець диктатури, поки вона є диктатурою в Об’єднаних Арабських Еміратах чи Саудівській Аравії; потім почався тиск на соціальну нерівність; потім про дитячу і рабську працю; вони не втомлюються вигадувати псевдоаргументи для тиску; потім почався тиск на корінні народи та їх територію; потім почався тиск на спалювання та вирубку лісів, що є нещодавнім меню.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

هەمان سزا، ئارگیومێنتی نوێ

هەمان سزا، ئارگیومێنتی نوێ

حكوومه‌ت نابێت له‌ هه‌ڕه‌شه‌ی سزاكانی ئه‌مریكا و یه‌كێتی ئه‌وروپا بترسێت، چونكه‌ تا ئه‌و كاته‌ی ئه‌مازۆن داگیر نه‌كه‌ن، به‌رده‌وام ده‌بن له‌ دروستكردنی ئارگیومێنتێك كه‌ هه‌میشه‌ مۆدێك په‌یڕه‌وی كردووه‌ و فڕێ ده‌درێن له‌گه‌ڵ زۆر لێدانیان ئێمە لەو مافانەی مرۆڤ کە ئێمە بەبێ هەستکردن بە بێگانەترین وڵاتی جیهان کە هێشتا بە ڕەشپێستەکانی ئەمریکای باکوور ناودەبات ئەمریکییە ئەفریقییەکان هەرگیز بە سادەیی ئەمریکی تۆمەتبار دەکەین؛ پاشان شەپۆلی دیموکراسی و کۆتایی هاتنی دیکتاتۆری بوو تا ئەو کاتەی دیکتاتۆری بێت لە ئیماراتی یەکگرتووی عەرەبی یان سعودیە؛ پاشان فشار لەسەر نایەکسانی کۆمەڵایەتی هات؛ پاشان لەسەر کاری منداڵان و کاری کۆیلە؛ هەرگیز ماندوو نابن لە داهێنانی ئارگیومێنتی ساختە بۆ فشار؛ پاشان فشارەکان هاتە سەر گەلانی ڕەسەن و خاکەکەیان؛ پاشان فشار لەسەر سووتاندن و دارستانبڕین هات کە مینیوی ئەم دواییە.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Aynı yaptırımlar, yeni argümanlar

Aynı yaptırımlar, yeni argümanlar

Hükümet, ABD ve AB'nin yaptırım tehdidinden korkmamalı, çünkü Amazon'u işgal etmedikçe, her zaman bir moda olan ve çok dövüldükçe bir kenara atılan argümanlar üretmeye devam edeceklerini hatırlatıyor. hala siyahi Kuzey Amerikalıları Afrikalı Amerikalılar olarak adlandıran dünyanın en yabancı düşmanı ülkesi hakkında hiçbir şey düşünmeden suçladığımız insan haklarından bize asla sadece Amerikalılar değil; o zaman demokrasi dalgasıydı ve Birleşik Arap Emirlikleri'nde veya Suudi Arabistan'da diktatörlük olduğu sürece diktatörlüğün sonuydu; ardından toplumsal eşitsizlik üzerindeki baskı geldi; sonra çocuk işçiliği ve köle işçiliği üzerine; baskı için sahte argümanlar icat etmekten asla yorulmazlar; ardından yerli halklar ve onların toprakları üzerinde baskı geldi; sonra son menü olan yakma ve ormansızlaşma üzerindeki baskı geldi.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Ίδιες κυρώσεις, νέα επιχειρήματα

Ίδιες κυρώσεις, νέα επιχειρήματα

Η κυβέρνηση δεν πρέπει να φοβάται την απειλή κυρώσεων από τις ΗΠΑ και την ΕΕ, γιατί όσο δεν καταλαμβάνουν τον Αμαζόνιο, θα συνεχίσουν να δημιουργούν επιχειρήματα που ακολουθούσαν πάντα μια μόδα και απορρίπτονται καθώς ξυλοκοπούνται, υπενθυμίζει μας για τα ανθρώπινα δικαιώματα που κατηγορούμε χωρίς νόημα ως την πιο ξενοφοβική χώρα στον κόσμο που εξακολουθεί να αποκαλεί τους μαύρους Βορειοαμερικανούς Αφροαμερικανούς ποτέ απλώς Αμερικανούς. Τότε ήταν το κύμα της δημοκρατίας και το τέλος της δικτατορίας, εφόσον είναι δικτατορία στα Ηνωμένα Αραβικά Εμιράτα ή τη Σαουδική Αραβία. Μετά ήρθε η πίεση για την κοινωνική ανισότητα. μετά για την παιδική εργασία και την εργασία σκλάβων. Δεν κουράζονται ποτέ να εφευρίσκουν ψευδοεπιχειρήματα για πίεση. Στη συνέχεια ακολούθησε πίεση στους αυτόχθονες πληθυσμούς και στην επικράτειά τους. μετά ήρθε η πίεση για την καύση και την αποψίλωση των δασών που είναι το πρόσφατο μενού.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Eaedem sanctiones, novae rationes

Eaedem sanctiones, novae rationes

Imperium denuntiationem sanctionum ab US et UE timere non debet, quia, quamdiu Amazonem non tenent, argumenta quae semper secuti sunt morem creabunt et abiecta sunt dum nimis trita sunt, admonet. nos de iuribus humanis, quod sine sensu accusamus regionem maxime xenophobicam in mundo, qui adhuc vocat Americanos North Americanos Africanos numquam simpliciter Americanos; deinde fuit unda democratiae et finis dictaturae, quamdiu dictatura est in Emirates Arabum vel Arabia Saudiana; tunc inaequalitas sociales adgreditur; deinde in labore et ancilla; numquam piget inveniendi pseudo argumentorum pressurae; inde indigenas populos eorumque fines adgreditur; deinde premat incendium et deforestationem, id est recentem tabulam.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

동일한 제재, 새로운 주장

동일한 제재, 새로운 주장

정부는 미국과 유럽연합(EU)의 제재 위협을 두려워해서는 안 된다. 아마존을 점거하지 않는 한 항상 유행을 따랐던 주장을 계속해서 만들고 너무 두들겨 맞으면 폐기될 것이기 때문이다. 여전히 흑인을 북미계 미국인이라고 부르는 세계에서 가장 외국인 혐오적인 국가에 대해 아무 의미 없이 우리가 비난하는 인권에 대해 이야기합니다. 아랍에미리트나 사우디아라비아에서 독재정권을 유지하는 한 민주주의의 물결과 독재정권의 종말이었다. 그런 다음 사회적 불평등에 대한 압력이 가해졌습니다. 그런 다음 아동 노동과 노예 노동에 대해; 그들은 압력에 대한 가짜 논쟁을 발명하는 데 지치지 않습니다. 그런 다음 토착민과 그들의 영토에 대한 압력이 가해졌습니다. 그러다가 최근 메뉴인 소각과 산림파괴에 대한 압박이 왔다.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político