quarta-feira, 4 de janeiro de 2023

حباب غرب

حباب غرب

به اصطلاح غرب دقیقاً یک منطقه کاملاً جغرافیایی نیست، بلکه آنچه غرب نامیده می شود مجموعه ای از کشورها است که اساساً مجموعه ای از قراردادهای سیاسی و جامعه شناختی دارند که آنها را با هم یک جامعه از ارتباطات، سطح درآمد و اصول مشترک فناوری ایجاد می کند. همزیستی اقتصادی و تاریخی که توسط توافقات چند جانبه ای که آنها در قوانین اساسی فدرال خود و عادات مصرفی مردم خود به اشتراک می گذارند، هدایت می شود.

این بسته رفتاری متشکل از برخی سازمان‌های چندجانبه است که انحصاری نیستند، اما در چارچوب اصولی شکل گرفته‌اند که از هسته فکری آن بیرون آمده و منشأ آن در دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی اجتماعی-اقتصادی است که برای مطالعه و انتشار اندیشه‌ای به نام تفکر جهانی تمدن‌ساز غربی ایجاد شده‌اند. از: موسسه استنفورد، مرکز لمان، موسسه رند، بنیاد فورد، موسسه بروکینگز، موسسه روابط بین‌الملل IFRI فرانسه، بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی، موسسه تحقیقات صلح نروژ SIPRI، بنیاد هریتیج، موسسه گاتو، موسسه تلوس، مرکز پیشرفت آمریکایی ، تی تی و برنامه های فارین پالیسی تعداد اندیشکده ها یا اندیشکده های جهان را در سال 2018 فهرست کرده اند، این شاخص ایالات متحده را به عنوان کشوری با بیشترین تعداد اندیشکده (1871) و پس از آن هند (509)، چین (507) را فهرست کرده است. بریتانیا (321)، آرژانتین (227)، آلمان (218)، روسیه (215)، فرانسه (203)، ژاپن (128)، ایتالیا (114)، برزیل (103)، کانادا (100)، آفریقای جنوبی (93).

قالب‌بندی اندیشه‌های غربی برای همگرایی ارزش‌های اخلاقی، فکری، دینی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که همیشه همگرا نیستند، بلکه هسته‌ای از ایده‌های مشترک مبتنی بر اصول روشنگری و پوزیتیویسم دارند.

این مجموعه از عقاید به بهترین وجه با مجموعه اعمالی که آنها نمی پذیرند بیشتر از هسته ای از رویه های قابل قبول و دائمی مشخص می شود، برای مثال، دین اسلام بخشی از این هسته ایده ها و اعمال دینی نیست. به همین ترتیب، انواع حکومت‌های توتالیتر منسوخ شدند و وجود پارلمانی منتخب با رأی عمومی، شرط اساسی و اساسی غربی بودن است. آزادی اندیشه و کثرت گرایی فرهنگی و مذهبی الزامی است. کار رایگان با حقوق، تشکیلات صنفی و مسئولیت اجتماعی و زیست محیطی. خانواده تک همسری، آزادی و کثرت مذهبی. اختصاصی بودن؛ تضمین دسترسی جامعه به کالاهای دارای شایستگی مشترک مانند مسکن، بهداشت، امنیت شخصی، آموزش همگانی و چند سطحی؛ حذف تبعیض علیه گروه های قومی، مذهبی، جنسی، مذهبی، سیاسی، به استثنای گروه های نازی، بیگانه هراس، یهودی ستیز. ممنوعیت کار کودکان، ممنوعیت پدوفیلیا، ممنوعیت محارم، ممنوعیت استثمار جنسی و کار جنسی.

بنابراین هسته ای که غرب را تشکیل می دهد از بیش از ده درصد جمعیت جهان متشکل از 8.5 میلیارد نفر است که ساکنان اروپای منطقه یورو از آن استخراج شده اند، به اضافه ساکنان ایالات متحده آمریکا، کانادا، ژاپن، استرالیا و نیوزلند. که یک گروه 900 میلیون نفری را تشکیل می دهد، بنابراین غرب نه دهم اکثریت کل جمعیت جهان را مستثنی می کند.

اساساً ما بر اساس رفتار حدود 320 میلیون نفری که در ایالات متحده زندگی می کنند، که قهرمانان تفکر جهان غرب هستند، هدایت می شویم، اگر خارجی های اسپانیایی الاصل که در ایالات متحده زندگی می کنند را حذف کنیم، کمی بیش از 200 میلیون انگلیسی خواهیم داشت. - ساکسون‌ها از ایالات متحده آمریکا که رویه اجتماعی معروف به هسته رفتار غربی را ایجاد کردند، که در تولید رسانه‌ای که از طریق حوزه‌های نفوذ فرهنگی زبان انگلیسی و آمریکای شمالی، از طریق کانال‌های بزرگ انتشار رسانه‌ای گسترش می‌یابد، بیان می‌شود. ایدئولوژی را از طریق: موسیقی، (هیپ هاپ، رپ، راک این رول، کانتری، بلوز، جاز، انجیل، و زیرژانرها)، فیلم های هالیوود، روزنامه نگاری و کانال های ورزشی (CNN، FOX، BBC، CBS، ABC، NBC CW) منتشر می کند. , PBS, Univision, UniMás, TeleXitos, Bounce TV); آژانس‌های توسعه مانند: صندوق بین‌المللی پول، BM، OECD، OIC، سازمان ملل، ناتو، تأثیرگذار و ضامن مدل کسب‌وکار بین‌المللی آمریکا و آژانس‌های نظارتی روابط بین‌الملل مدل کسب‌وکار آمریکا بر اساس هیئت ارزی دلار آمریکا هستند.

دلالان و فروشندگان بزرگ جهانی مانند: Microsoftware، Google، Tesla، GM، Ford، Toyota، Volkswagen، Sanssung، LG، Fiat، Apple، YSL، Mercedes، GE، Boeing، Lockheead، Raytheon، IBM، Goodyear، Pfizer، Dupont، اکسون، شل، اسپرینگر، آمازون، این گروه های بزرگ محصولات و اشکال مصرف انبوه و مد خود را تحمیل می کنند، مانند: EMI ODEON، نایک، مک دونالد، SUBWay، کوکا کولا، پپسی، جانسون و جانسون، P&G، البته بسیاری دیگر نهادهای بزرگ جهانی از این لیست ها کنار گذاشته شده اند صدف تنها نمایشی از گستردگی جهانی در غرب است که معمولاً مصرف کنندگان سایر قاره ها را که حتی تحت تأثیر فعالیت های آن قرار نمی گیرند، نادیده می گیرد، حدود 8 میلیارد نفر که از وجود این غول ها آگاه نشده اند و این افراد در آفریقا هستند. ، آسیا و خاورمیانه، به ویژه در داخل کل کشورهای آمریکای لاتین که انگلیسی بلد نیستند، هرگز اسکناس دلاری برنداشته اند، کلمات یک آهنگ موفق را در جدول بیل بورد نمی دانند، هرگز چیزی نشنیده اند. در جشنواره وودستاک، آنها حتی به انقلاب فرهنگی تنوع جنسیتی توجه نکردند، آنها چیزی در مورد رهایی و توانمندسازی زنان در انقلاب فمینیستی نمی دانند، آنها هرگز یک پپسی کولا ننوشیدند، این 8 میلیارد نفر هستند که توسط غرب فراموش شده اند. بخشی از حباب عظیم غرب نیستند، بلکه اکثریت هژمونیک بشریت هستند که بیل گیتس با جورج سوروس و دیگر نازی های نسل کشی که می خواهند پاکسازی کنند، نگران از بین بردن آنها هستند. نژاد بشر در بینش نژادپرستانه، انسان ساز و یک طرفه خود در نسخه جدید نازیسم.

باقی‌مانده‌های غیرغرب‌زده قبلاً نام جهان سوم را دریافت کرده‌اند که در حال حاضر خود را غیرمتعهد اعلام می‌کنند و بریکس را گسترش داده‌اند و به تدریج از اهمیت آن برای خود در کشف دوباره عظمت خود آگاه شده‌اند.

هر اتفاقی که در غرب و غرب روی می دهد اهمیت فوق العاده و نامتناسبی پیدا می کند، به نظر می رسد که دنیایی که در آن اتفاقات با هدف و اهمیت اتفاق می افتد منحصر به غرب است، مثلاً جنگ جهانی دوم که یک جنگ جهانی نبود. یک درگیری اروپایی، با احتساب ژاپن دوردست، که اگر حمله به شرق روسیه نبود، فقط یک جنگ منطقه ای بود، که در آن برخی از کشورهای اروپایی شامل و برخی دیگر، به عنوان مثال، نبودند. در خود اروپا کنار گذاشته شده است: پرتغال، اسپانیا، سوئیس، ایسلند، سوئد با سهم حاشیه ای اندک. به طور کامل حذف شده است: آمریکای جنوبی، آمریکای مرکزی، مکزیک، آفریقا، فقط بخشی از مرز چین، ایالات متحده به عنوان جنگجویان ماوراء اقیانوسی جنگید، پس از یک سفر طولانی کشتی در سراسر اقیانوس اطلس پیوند زد تا بیش از شش هزار کیلومتر از دریاها را برای کمک به عبور کند. بریتانیا، گردشگری نظامی که منجر به ماندگاری قطعی نیروهایش در اروپا از طریق اشغال موافقت ناتو برای جلوگیری از انتقال جدید نیروها از یک طرف اقیانوس به طرف دیگر شد، همین وضعیت در اوکیناوا اتفاق افتاد که در فاصله دور تقریباً 20000 کیلومتر از ایالات متحده مستلزم اشغال دائمی برای اطمینان از آمادگی نیروهای آمریکایی در آسیا است.

این که جنگ در اروپای هیتلری را یک جنگ جهانی بنامیم، زمانی که کمتر از یک درصد بشریت واقعاً درگیر و درگیر جنگ غربی بودند، تظاهر آمیز و اغراق آمیز بود. این فقط یک جنگ غربی بود.

این فرصت در دست اکثریت ساکنان زمین است تا سهم خود را در جهان به عهده بگیرند و کنترل نه همیشه آشکار تفکر غربی را از بین ببرند و تنوع فرهنگی و اجتماعی آن را در نظر بگیرند تا صداهای متعددی را به صدها زبان و گویش بلند کنند. به ساکنان غرب بیاموزید که چیزهای زیادی وجود دارد که هرگز علاقه ای به دانستن آنها نداشته اند، بسیاری از ایده ها و مدل های فلسفه، علم، پزشکی، فرهنگ ها، اعمال اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، مد، سازمان ها و نهادهای اجتماعی که غرب نادیده می گیرد، استعدادها و دیدگاه های جدید زندگی ناشناخته ای که می تواند غرب را از خودکشی فرهنگی نجات دهد که نشان دهنده رفتار خود ویرانگر جامعه غربی است که 90 درصد کل کوکائین تولید شده در جهان را مصرف می کند، 100 درصد داروهای جدید آمفتامین، 99 درصد داروهای ضد افسردگی و سیگار، مشروبات الکلی، مسئول آلودگی آب، دریا، هوا و تخریب منابع طبیعی تجدید ناپذیر است.

8 میلیارد نفر وجود دارند که نمی دانند یا شنیده اند یا نمی دانند که چه هستند: بیتلز، کوکا کولا، هولی انجیل، بیل گیتس، دلار، بیت کوین، ویندوز، آیفون، ایو سنت لوران، کارتیه، اینتل، بیگ مک ، نایک ، نیسان ، سی ان ان ، این مردم نمی دانند چه انتخاباتی با حق رای جهانی ، حقوق مدنی ، بنابراین ، غرب در حباب خودکفایی و اعتبار خود با پشت به دنیای واقعی زندگی می کند ، جایی که 90٪ بشریت در آن زندگی می کند. زندگی می کند، غافل از همه چیزهایی که اگر در آنجا فکر می کنید و زندگی می کنید، و نحوه زندگی آنها.


Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

Nenhum comentário: