روبرتو داسیلوا روشا، استاد دانشگاه و دانشمند علوم سیاسی
هیچ کس انتظار این را نداشت
کتاب در Amazon.com
منطق سیاست با منطق بقای بازار یکی نیست.
سیستم آمریکای شمالی تابع منطق بازار است.
ما منطق بازار را می دانیم که می گوید سود اول است، بعد سود دوم و سود سوم است.
این منطق تصمیم برای شرکت در جنگ های امپراتوری و استعمار از ابتدا بود، غنیمت با نجات محرومان در عمل، اکنون دیپلماسی داریم که محرومان را ناقض حقوق بشر، دشمنان دموکراسی، جادوگران، نسل کشان، نازی ها، فاشیست ها، آلاینده های محیط زیست، جنسیت گرایان، همجنسگرایان، کمونیست ها، ترنس هراس ها و انواع سرگشتگی های اجتماعی که می توانند برای جذب و بسیج آژیتاتورهای اجتماعی که از سیستم راضی نیستند برای هدایت ناسازگاری آن در یک سیستم مفید سیاسی استفاده شوند. و راه مولد، ضد گرمایش جهانی، ضد خشونت به حیوانات خانگی، ضد کشتار و مصرف حیوانات، در نتیجه افزایش فهرست محدودیت های انتخاب سبک زندگی و رکود رو به رشد تدریجی آزادی فردی تا زمانی که رام شود و تفکر واگرا را کاملاً محدود کند. کنش، کنترل کامل جامعه را با تسلیم کامل در برابر رفتار اجتماعی به دست آورد و رفتار فردی، جنسی، سیاسی، اقتصادی، خوراکی، علمی، اخلاقی، حرفه ای، مذهبی و عقیدتی.
صرف نظر از ایدئولوژی، هرگز انجام نشد، حتی در طول جنگ جهانی دوم، جریان نفت از میادین نفتی قفقاز به تانکهای زرهی نازیها متوقف نشد، همان طور که نفت شوروی که توسط شرکتهای سرمایهداری گرفته شده بود، هرگز از دستش خارج نشد. شرکت های انگلیسی، یعنی جنگ حدی دارد و نه اخلاق است، نه دین، نه بی عدالتی و نه ایدئولوژی.
آخرین سد جنگ سود است، پول، و در این کارل مارکس حق داشت، کشف از آن من نیست.
MAD Mutual Assured Destruction کلمه کلیدی بود که آنقدر تکرار شد که به حقیقت پیوست، در واقع جنگ سرد هرگز به جنگ هسته ای سرایت نکرد زیرا خطر مسابقه تسلیحاتی که نابودی متقابل دو طرف را تضمین می کرد، اما این دلیل و توجیه بود. برای تعادل وحشت که بقای ما را به عنوان یک گونه تضمین می کرد؟
نه.
آنچه بقای جهان را تضمین می کرد تهدید هسته ای نبود که باعث رخنه روانی می شد، بلکه این واقعیت ساده بود که جنگ در این مقیاس با آلوده کردن جهان به تشعشعات و نه مرگ میلیاردها انسان، کالاها را از کار می اندازد، که مهم نیست. به منطق بازار
بمب اتم کثیف است، کالاها را خراب می کند، و به این سادگی، برای تجارت مهم نیست.
جنگ سرد می توانست توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق برنده شود، فقط یک بمب بر فراز نیویورک و سرمایه داران دولت ها را سرنگون می کردند و تمام ارتش را منحل می کردند، نیروهای مسلح ایالات متحده را از بین می بردند و یک تجارت تجاری جدید با شوروی ایجاد می کردند.
این منطق بازار، شهروندان ایالات متحده را آسیب پذیر می کند، اما شهروندان روسیه را نه، زیرا منطق مرکانتیلیستی ایالات متحده در طرف دیگر همتای خود را ندارد.
امیدواریم سیستم Dead Hand یا Perimeter معروف هرگز به این حکم نرسد، این پایان آمریکا باشد که هرگز با حمله هسته ای به حمله هسته ای روسیه پاسخ نمی دهد، برعکس آنها یک حمله پیشگیرانه انجام می دهند. و آنها عجله خواهند کرد تا فوراً برای جبران خسارت وارد شده مذاکره کنند، نظم جهانی را بدون ارتش هر دو طرف بازسازی کنند، آنها هستند که بازار را مختل می کنند و ایالات متحده را از شر مجتمع صنعتی نظامی خلاص می کنند که مانند معتادان به مواد مخدر نمی توانند از شر آن خلاص شوند. اعتیاد به خودکشی که آن اعتیاد به تولید اسلحه است که آنها به آن دچار شدند، که ایده خوبی به نظر می رسید، اما فقط یک اعتیاد بزرگ، پرهزینه و کشنده مانند کوکائین بود، با هذیان شروع می شود و با ایست قلبی پایان می یابد.
Nenhum comentário:
Postar um comentário