روبرتو داسیلوا روشا، استاد دانشگاه و دانشمند علوم سیاسی
خطر
کتاب در Amazon.com
جامعه و نظام اجتماعی خطرناکی که برای همنوعان خود ساخته ایم.
ما ساختار هستیشناختی و معرفتشناختی درک فهم اعمال خود و توجیه جامعه خود را بر اساس بدترین نظریههای علمی ساختیم که توسط غیر دانشمندی ساخته شد که در زمان خود از ماهیت روششناسی علمی بیخبر بود. و فنون تحقیق علمی، من در مورد بزرگترین مغالطه علمی و بدترین شبه محققینی صحبت می کنم که جهان تاکنون شناخته است و حتی امروز به دلیل دخالت دین مسیحیت از فهرست دانشمندان حذف نشده است. چارلز داروین که آن را بدترین دشمن خود میداند، با حدسهای احمقانهاش بر اساس فنوتیپ گونه، نتیجهگیریهای عمیقی انجام داد و جهشی معرفتشناختی بسیار فراتر از زیستشناسی انجام داد، حتی بر اندیشههای بشری فراتر از زیستشناسی، مانند ایدهی رقابت و رقابت تأثیر گذاشت. غلبه بین گونه ها و بین گونه ها و محیط زیست.
آنقدر احمقانه است که فقط این استدلال که چیزی جز آزار و اذیت جاهلان مذهبی نیست به پنهان کردن حماقت علمی که فراتر از حد تصور است ختم می شود، فقط فردی با ضریب هوشی کمتر از 80 می تواند این همه حماقت را در این ایده بپذیرد و درک کند. تکامل با رقابت گونه ها. .
انسان نیمکره شمالی به طور شگفت انگیزی توانست علوم فیزیک، ریاضیات و شیمی را با انتزاع فکری و فرار از تفکر کاملاً شهودی توسعه دهد و به بالاترین استانداردها برساند، زیرا در طول 9 ماه طولانی وقت زیادی داشت. محصور شدن به دلیل آب و هوای سخت زمستان قطبی، چیزی که از آفریقاییهایی که در استپهای بسیار گرم مجبور بودند برنامه روزانه خود را مطابق با شرایط محیطی که به آنها ارائه میشد سازماندهی کنند، ربوده شد.
طبق نظریه داروینی، اسکیموها با محیط سازگار شدند، بنابراین رشد فکری آنها، همانطور که نظریه داروینی به اشتباه پیشبینی میکرد، تکامل پیدا نکرد، فقط از نظر فیزیکی فنوتیپ آنها به طور فزایندهای تحت اسارت شرایط محیطی قرار میگرفت، به طور فزایندهای چاق، کوتاهقد و با تیزی تیز تبدیل میشد. و دید تخصصی برای تشخیص حداکثر شصت سایه مختلف از بانک یخ، اما بخشی از ساکنان قطب شمال تصمیم گرفتند تا انتظارات تکاملی داروین را به چالش بکشند و به جای سازگاری با محیط، سازگاری با محیط ایجاد کردند و محیط را تغییر دادند. و نه گونهای که با محیط سازگار شود، انسان نوردیک برای زنده ماندن یک محیط کوچک مصنوعی ساخت، خانهاش را به طور مصنوعی گرم کرد، اقتصادی از منابع برای زمستان ساخت و به دنبال مطالعه علوم دقیق برای ساخت ماشینهایی بود که میتوانند محیط را از طریق اصلاح کنند. دانش علمی، بله، او موتورهای حرارتی ساخت تا محیط زیست را اصلاح کند، و بزرگترین انقلاب در فرهنگ بشری را آغاز کرد، توانایی برداشتن یک کوه کامل، سفر در زیر دریاها، زیر و بالای کوه ها، پرواز و عبور از اقیانوس ها برای مهاجرت به مکان های بهتر. زنده ماندن.
اما در دنیای داروین، گونه ها به بردگی گرفته می شوند و توسط محیط شکل می گیرند. در دنیای کسانی که موفق شدند، که دنیای آفریقایی ها یا بومیان و اسکیموها نبودند که خود را با محیط وفق دادند، فکر دنیای تغییر یافته بود، محیط مصنوعی که در فضانورد بازتولید می شد و با شرایط برای بقا در فضا سازگار بود. بدون تغییر بدن انسان برای ترک کشتی و سفر در فضا.
مغالطه رقابت گونهها و اشتباه داروین در مورد تکامل گونهها همچنان جامعه را ویران میکند، جایی که 8 درصد از همجنسگرایان LGBTTQ میخواهند که 92 درصد از مردم، عجایب خود را بپذیرند تا از نظر اجتماعی عادی باشند، بنابراین ما زمان زیادی را با احمقانه تلف میکنیم. ایدههایی به این فکر میکنند که چگونه بزرگسالی بارور جنسی افراد را از 13 سالگی به 18 سالگی یا بیشتر افزایش دهیم، در حالی که اجداد ما در 35 سالگی پدربزرگ و مادربزرگ بودند، زنان امروز به راحتی از 36 سالگی مجرد و هنوز بدون فرزند میگذرند. ما آنقدر برای رابطه جنسی ارگاسمیک ارزش قائل شدهایم که اگر رابطه جنسی را از برنامههای مردم حذف کنید، آنها مطلقاً هیچ علاقه اجتماعی به صحبت کردن، ملاقات، نوشتن آهنگ و شعر، تماشای یک ویدیو یا نمایش ندارند، همه چیز حول محور رابطه جنسی میچرخد. این تغییر شکلهای اجتماعی است که جامعه مدرن و معاصر را تنزل داده است.
این رقابت نبود که تحولات تکنولوژیکی جامعه را به وجود آورد، بلکه همکاری و همبستگی بین متفکرانی بود که دانش خود را اهدا کردند و هرگز مهمترین ایده ها و اکتشافات علمی مانند کشف چرخ، قرقره، پیچ، هواپیمای شیبدار را ثبت نکردند. اهرم، میل لنگ، موتور بخار، اهدایی به بشریت بود، برعکس، حق ثبت اختراع و امتیاز صنعتی ونوپولی ها بزرگترین موانع پیشرفت بشر و علم بودند.
مایه تاسف است که زنان همچنان به نظریههای اجتماعی معتقدند که مرد آن را تحسین میکند و تسلیم نظریههای ماچیسمو و فمینیسم میشود، و این نظریهها همراه با ناکارآمدی اجتماعی رقابت داروینی، ما را به سمت پسرفت سوق میدهد و به زودی کشورهای آفریقایی به سرعت تسلط خواهند یافت. فضاهای جمعیتی غیر اشغالی و رو به زوال دنیای متمدن، دفن آن تمدن و تسلیم شدن در برابر تمدن بزرگی که اتفاق افتاد: امپراتوری روم، امپراتوری مصر، امپراتوری یونان، آشوری، بابلی، زیرا این مشکلات در زمان خود به درستی مطرح نشده بود.
قوانین اجتماعی پیچیده هستند، - من از پیچیدگی اجتماعی بی اطلاع نیستم -، آنها همچنان مانع عقلانیت در دسترس بودن و استفاده از منابع کمیاب می شوند، بنابراین ما 1.90 میلیون سرباز را داخل یک تانک جنگی محکم، یا در یک زیردریایی یا یک سفینه فضایی قرار می دهیم. و ایستگاه فضایی، زمانی که میتوانستیم یک کاربر ویلچر، یک کوتوله، یک مرد ناشنوا و نابینا را روی خدمه زیردریایی قرار دهیم، اما در عوض، میخواهیم زنان را سوار هواپیماهای جنگنده مافوق صوت کنیم، حتی اگر هیچ زنی حتی مهارتهای خود را در برنده شدن در یک فرمول نشان نداده باشد. یک قهرمانی یا یک قهرمانی IndyCar یا یک قهرمانی موتور کراس، بنابراین ما زنان را در پلیس و آتش قرار می دهیم، سپس کاربران ویلچر را به عنوان افسر پلیس و افراد نابینا را که خلبان هواپیما هستند به نام دسترسی قرار می دهیم. شما نمی توانید منفعلانه تماشا کنید که دیوانه ها این همه مزخرفات را مانند زمین مسطح پخش می کنند، و مزخرفات دیگری که با چارلز داروین شروع شد، زیرا هیچ چیز در جهان به طور تصادفی اتفاق نیفتاده است، گویی در یک روز زیبا، پروتئین ها خود را سازماندهی کرده و تشکیل می دهند. DNA و گونهها به طور تصادفی به مورچهها، فیلها، میمونها، ماهیها و حتی هومو ساپینس زیرگونهای که به چارلز داروین و حماقتهایش اعتقاد دارد، تبدیل شدند.
انسان با اصلاح محیط زیست تمدن ساخت، ما حفاری می کنیم تا زغال سنگ و سنگ معدن استخراج کنیم، جنگل ها را قطع می کنیم و رودخانه ها را منحرف می کنیم، جو را گرم می کنیم و در آینده CO2 را از جو حذف می کنیم تا به سوخت و مواد خام تبدیل شود. با محیط زیست سازگار نشوید بدون اینکه در آن دخالتی داشته باشید، همانطور که مردم بومی، اسکیموها و آفریقایی ها انجام می دهند، به همین سادگی.
Nenhum comentário:
Postar um comentário