روبرتو داسیلوا روشا، استاد دانشگاه و دانشمند علوم سیاسی
حدود توسعه و پیشرفت
کتاب در Amazon.com
این نئولادیسم نیست، آن جنبش در انگلستان علیه ماشینها در مرحله اولیه انقلاب صنعتی، علیه ماشینهایی که مشاغل کارگرانی را که از طریق تولیدات دستی و صنایع دستی تولید میکردند در برابر رقابت بسیار کارآمدتر و نامتناسب ماشینهای صنعتی نابود کرد. خط تولید سری
انقلاب صنعتی دو مشکل را به همراه داشت: بحران مازاد تولید که توسط نظریهپرداز اقتصاد کلان توسط هاینریش کارل مارکس به خوبی مورد بررسی قرار گرفت، و تغییر پارادایم در تجارت بینالملل از سوداگری و بردهداری به تولید انبوه توسط شرکتهای بزرگ فراملیتی که کسبوکار آنها فقط در سطحی عظیم وجود دارد. مانند لاستیک، فولاد، اتومبیل، شیشه تخت، پالایشگاه نفت، دارو، کشتی و غیره.
هرگز تصور نمی شد فراتر از کوندراتیف و کارل مارکس توسعه را از طریق قوانینی برای کنترل سرعت رشد صنعتی و فناوری متوقف کنند، بدی زمان ما این است که محصولات قبل از از دست دادن توانایی استفاده از آنها منسوخ می شوند، مانند سیستم عامل های ویندوز که هر پنج سال است که ما مجبور به تغییر سیستم هستیم زیرا نسل جدید برنامه های داخلی برای استفاده، بیش از 1000 برنامه وجود دارد که همچنان ناشناخته و غیر ضروری برای اکثر کاربران هستند، مانند 700 دکمه و کنترل موجود. در یک مدل خودروی فولکس واگن جتا که یک راننده هرگز از وجود این امکانات مطلع نخواهد شد و از کنترلهای تهویه مطبوع، بخاری، چراغهای جلو و چراغ قوه، شیشهها و قفلهای برقی، کنترل صندلی، ترمز دستی، گیربکس اتوماتیک، کروز کنترل خارج نمیشود. فرمان صدا و اینترنت، نقشه برداری مجدد عملکرد موتور، بسیاری از موارد هزاران ساعت ساخت و ساز و طراحی تاسیساتی که هرگز مورد استفاده قرار نخواهند گرفت و همین روند در تمام عرصه های تکنولوژی تکرار می شود.
باید برای اجرای فناوری های جدید حد و حدودی قائل شد، این پیشرفت لجام گسیخته و شتابان نه زندگی مردم را بهبود می بخشد و نه کارایی و اثربخشی زندگی مردم را بهبود می بخشد و نه از هزینه های زندگی مردم می کاهد.
Nenhum comentário:
Postar um comentário