sábado, 19 de fevereiro de 2022

quantianismoاست.

Roberto da Silva Rocha, professor universitário e cientista político

رویدادها را نشانه گذاری و سازماندهی می کند، بنابراین درک دین مختل می شود، زیرا می خواهیم جهان و خلقت آن را بر اساس متناهی و زمانمندی درک کنیم، چیزهایی مانند بی نهایت و قبل و بعد در تصوری بدون وجود زمان کاملاً بی فایده هستند.
جهان آغاز و پایانی ندارد، زیرا پایان و آغاز چرخه های زمانی هستند و اگر زمان وجود نداشته باشد تنها قوانین فیزیک باستانی که قابل حفظ است، سه قانون ترمودینامیک هستند.
هیچ چیز را نمی توان از بین برد: نه ماده و نه انرژی که در یک چرخه ابدی باقی می ماند که در آن یکی به دیگری تبدیل می شود، ماده به انرژی و انرژی به ماده.
گرما همیشه از گرمترین چیز به سردترین چیز جریان دارد.
انرژی درجه آنتروپی ماده را افزایش می دهد.
اکنون می‌توانیم درک کنیم که انرژی الکترون ابدی است، الکترون نمی‌تواند در مدل اتمی تئوری ذرات حرکت خود را متوقف کند.
در مدل کلاسیک انرژی الکترون باید بی نهایت باشد. در مدل تئوری ریسمان، این متغیر و سایر متغیرها را می توان بهتر به صورت ریاضی بررسی کرد.
مدل اتمی مداری از نظر ریاضی بسیار پیچیده است، زیرا شامل نیروهای مرکزگرا، جاذبه الکتریکی، اینرسی برداری و تکانه است.
اصل عدم وجود زمان، تمام الهیات دینی را تغییر می دهد، زیرا ما خدا را در معادله زمان خود قرار می دهیم، بنابراین برای تبیین آغاز امور به کتاب تکوین نیاز داریم.
بدون بستن چرخه آغاز و پایان چیزها، بلکه تنها به دلیل شهود ناشی از احساس زمان.
مفهوم علت و معلول نیز از پیامدهای حبس موقت است، هیچ چیز را نمی توان بدون علل قبلی توضیح داد، بدون اینکه بدانیم در هزارتوی بی پایان افتاده ایم، زیرا همیشه نیاز به علت دیگری قبل از علت قبلی دیگر وجود دارد. این فرآیند بی نهایت یا یک علیت دایره ای تجمعی ابدی است.
این نتیجه نامعقول معرفی زمان به عنوان مبنای پدیده ها یا چیزهای عالم عقل است.
ما به کتاب پیدایش در کتاب مقدس نیاز داریم، همه چیز نیاز به آغاز دارد. نظریه بیگ بنگ به هیچ وجه علمی نیست، فقط لازمه پیش فرض نیاز به وجود زنجیره ای از رویدادهای مترقی و مرتبط در جدول زمانی است. بدون زمان، خلقت جهان یا زندگی هیچ تفاوتی ندارد.
مشکل کشف آغاز جهان یا زندگی نیست، بلکه آغاز زمان است.
بدون زمان هیچ چیز نیاز به توضیح ندارد، به همین سادگی.

چیزی که از شکاف عبور کرد و به دیواره پشت شکاف منفرد برخورد کرد، همان تعداد الکترون های ساطع شده از منبع الکترونی بود، اما زمانی که شکاف دوم کشف شد، تعداد الکترون هایی که در دیواره پشت دو شکاف شناسایی شدند، دو برابر شد.
بنابراین راز بزرگ فوتون ها آغاز می شود. تلاش های زیادی برای توضیح آغاز شده است و تا به امروز معمای شکاف دوگانه ادامه دارد.
فوتون چیست؟
فوتون وارد صحنه می‌شود، موجودی برای اولین بار به صحنه فراخوانده می‌شود تا پدیده‌هایی را فرض کند که الکترون به دلیل ماهیت مادی‌اش نمی‌تواند آنها را در خود جای دهد، زیرا فوتون باید موجودی بدون جرم اینرسی و جرم گرانشی باشد که بتواند به داخل بپرد. فضای بین اوربیتال ها، اتم ها بدون عبور از مسافت یا طی کردن مسیری، به سادگی از یک طرف ناپدید می شوند و در طرف دیگر دوباره ظاهر می شوند.
و این جهش همیشه به روش کوانتومی داده می شد، یعنی باید با یک تکانه باشد که همیشه دقیق باشد، نه بیشتر و نه کمتر، همیشه با همان مقدار دقیق و دقیق انرژی، از این رو نام کوانتوم، از لاتین است. , کمیت , جهش کوانتومی . .
سپس الکترون برانگیخته شده توسط انرژی به اوربیتال انرژی بالاتر می پرد و پس از بازگشت به سطح اولیه خود یک فوتون ساطع می کند.
این فوتون به صورت تابش مرئی به صورت نور و نامرئی مانند یک پالس الکترومغناطیسی دیده می شود.
کیفیت های دیگری در فوتون ظاهر شد، مانند همه جا بودن آن، یعنی قرار گرفتن در دو پیوند به طور همزمان، و حرکت آنی در جهان با سرعتی بیشتر از سرعت نور، زیرا فوتون حرکت نمی کند، فوتون ایجاد می کند. جهش کوانتومی در زمان و مکان
اکنون پدیده شکاف دوگانه توضیحی منسجم با فوتون و خصوصیات کوانتومی آن داشت.
فوتون چیست؟
ما نمی دانیم، شاید هرگز نتوانیم بدانیم، همانطور که جریان الکتریکی و خود الکترون که بیش از 2500 سال پیش کشف شد، باعث ایجاد کاربردهای الکتریکی و الکترونیکی بی شماری شد بدون اینکه دقیقاً بدانیم چگونه آنها را توضیح دهیم.
نظریه فیزیکی فعلی برای تعریف جهان مادی بین دو جریان تقسیم می‌شود که یکی از آنها قدیمی‌ترین جریان سنتی مبتنی بر اتمی و ذرات جامد و نانوذرات و ذرات زیراتمی و دیگری بر اساس فرکانس موج بدون ماده جامد است که رشته‌ها نامیده می‌شود. به عنوان نظریه ریسمان
فوتون یک ذره نیست، اما به عنوان یک بسته بسته انرژی کوانتیزه شده بهترین جا را دارد.
بنابراین فوتون همه چیزهایی را که ما در مورد قوانین فیزیک می دانستیم به هم ریخت و به هم ریخت و به پدیده ای منحصر به فرد در دانش بشر تبدیل شد. فوتون بعد زمان و مکان را دور می زند.
مکانیک کوانتومی شاخه ای از فیزیک معاصر بود که برای پشتیبانی از پدیده های فوتونیک ایجاد شد.
زمان برای فوتون وجود ندارد.
در این صورت سوال این است که زمان برای فوتون چه معنایی دارد؟
ساعت چنده؟
آیا زمان برای فوتون وجود دارد؟
آیا زمان وجود دارد؟
اگر زمان وجود نداشته باشد، ما در جهان زندگی می کنیم یا نوعی شبیه سازی را تجربه می کنیم که در آن زمان شخصی ما فقط تفسیری از آگاهی ما در مورد توالی رویدادهایی است که آنها را تاریخ، روز، ماه، سال، ساعت، دقیقه، ثانیه می نامیم. .
کوانتانیسم مفهومی است که بر اساس عدم امکان وجود واقعی پدیده زمان به صورت عینی و واقعی است.
زمان در کوانتیانیسم یک انتزاع عملی برای مغز ما خواهد بود تا مجموعه ای از رویدادهای قابل شناخت را سازماندهی کند.
فرض کنید خلاء که فضای بین کهکشانی نیز نامیده می‌شود، ساختاری عظیم با مسیرهای قطعی است که سیارک‌ها از طریق آن در محدوده‌های مشخصی حرکت می‌کنند، و این مسیرها قانون گرانش جهانی یا میدان‌های گرانشی نامیده می‌شوند.
وقتی ستاره‌ای را در آسمان مشاهده می‌کنیم، ستاره مشاهده‌شده و ناظر با سرعت‌های فوق‌العاده‌ای در حال حرکت هستند، برای مثال، ستاره ما خورشید در لبه راه شیری با سرعت 900 هزار کیلومتر در دقیقه حرکت می‌کند، ستاره‌ای که در همان محدوده مشاهده شده است. کهکشان می تواند با سرعت 1.5 میلیون کیلومتر در دقیقه حرکت کند، سپس ستاره شناسان در چارچوب های مرجع اینرسی بسیار پیچیده قرار دارند و با این حال احساس ما این است که ما ساکن هستیم، حتی اگر با سرعت 1600 کیلومتر در ساعت در سطح استوای زمین سریعتر از صوت حرکت کنیم. و ما نمی توانستیم آن سرعت خارق العاده را احساس کنیم.
ما می‌توانیم در هواپیما با سرعت بیش از 900 کیلومتر در ساعت در هواپیما به عقب و جلو برویم، اما در یک سفینه فضایی که با سرعت 900000 کیلومتر در دقیقه پرواز می‌کند، به نظر می‌رسد همه چیز متوقف می‌شود، خون ما بسیار کند می‌رود، الکترون‌ها شروع به حرکت می‌کنند. آهسته تر و زمان شروع به توقف می کند.
اکنون ما وجود موجودی به نام زمان را درک می کنیم و می توانیم باور کنیم که زمان چیزی جز یک توهم ذهنی ساده نیست.
در درون این حباب زمانی که خود را در آن می یابیم، بدون اشاره زمانی که شناخت ما به آن عادت کرده است، هیچ چیز معنا ندارد. تمام درک ما از واقعیت بر اساس زمان است.
هر چیزی که ما می دانیم و درک می کنیم به زمان مرتبط است. هیچ چیز را نمی توان خارج از چارچوب زمانی فهمید، از تولد تا مرگ ساعت
رویدادها را نشانه گذاری و سازماندهی می کند، بنابراین درک دین مختل می شود، زیرا می خواهیم جهان و خلقت آن را بر اساس متناهی و زمانمندی درک کنیم، چیزهایی مانند بی نهایت و قبل و بعد در تصوری بدون وجود زمان کاملاً بی فایده هستند.
جهان آغاز و پایانی ندارد، زیرا پایان و آغاز چرخه های زمانی هستند و اگر زمان وجود نداشته باشد تنها قوانین فیزیک باستانی که قابل حفظ است، سه قانون ترمودینامیک هستند.
هیچ چیز را نمی توان از بین برد: نه ماده و نه انرژی که در یک چرخه ابدی باقی می ماند که در آن یکی به دیگری تبدیل می شود، ماده به انرژی و انرژی به ماده.
گرما همیشه از گرمترین چیز به سردترین چیز جریان دارد.
انرژی درجه آنتروپی ماده را افزایش می دهد.
اکنون می‌توانیم درک کنیم که انرژی الکترون ابدی است، الکترون نمی‌تواند در مدل اتمی تئوری ذرات حرکت خود را متوقف کند.
در مدل کلاسیک انرژی الکترون باید بی نهایت باشد. در مدل تئوری ریسمان، این متغیر و سایر متغیرها را می توان بهتر به صورت ریاضی بررسی کرد.
مدل اتمی مداری از نظر ریاضی بسیار پیچیده است، زیرا شامل نیروهای مرکزگرا، جاذبه الکتریکی، اینرسی برداری و تکانه است.
اصل عدم وجود زمان، تمام الهیات دینی را تغییر می دهد، زیرا ما خدا را در معادله زمان خود قرار می دهیم، بنابراین برای تبیین آغاز امور به کتاب تکوین نیاز داریم.
بدون بستن چرخه آغاز و پایان چیزها، بلکه تنها به دلیل شهود ناشی از احساس زمان.
مفهوم علت و معلول نیز از پیامدهای حبس موقت است، هیچ چیز را نمی توان بدون علل قبلی توضیح داد، بدون اینکه بدانیم در هزارتوی بی پایان افتاده ایم، زیرا همیشه نیاز به علت دیگری قبل از علت قبلی دیگر وجود دارد. این فرآیند بی نهایت یا یک علیت دایره ای تجمعی ابدی است.
این نتیجه نامعقول معرفی زمان به عنوان مبنای پدیده ها یا چیزهای عالم عقل است.
ما به کتاب پیدایش در کتاب مقدس نیاز داریم، همه چیز نیاز به آغاز دارد. نظریه بیگ بنگ به هیچ وجه علمی نیست، فقط لازمه پیش فرض نیاز به وجود زنجیره ای از رویدادهای مترقی و مرتبط در جدول زمانی است. بدون زمان، خلقت جهان یا زندگی هیچ تفاوتی ندارد.
مشکل کشف آغاز جهان یا زندگی نیست، بلکه آغاز زمان است.
بدون زمان هیچ چیز نیاز به توضیح ندارد، به همین سادگی.

Nenhum comentário: